کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آتش
    مرا چون رنگ گل زان روی باشد دلنشین آتش
    اگر چون لاله از داغ دل خود پرده بر گیرم
    به تحسین شعله برخیزد بگوید آفرین آتش
    چو نامش بر زبان بردم ز چشمم خون به جوش آمد
    ز دست او به جای لعل دارم در نگین آتش
    خط مشکین او دود از دماغ نافه بیرون کرد
    رخش از حلقه های زلف زد در ملک چین آتش
    نهان تا کرد خط از چشم مردم خال رویش را
    شده همچون سپند امروز خاکسترنشین آتش
    ز درد داغ دست خویش امشب خون عرق کردم
    بود در دامنم برگ گل و در آستین آتش
    مرا سرگشته دارد در جهان سودای داغ او
    چو خورشید جهان گرم است بازارم ازین آتش
    ز دست نفس از وسواس شیطان نیستم ایمن
    به گرد خرمن ام برق است دهقان خوشه چین آتش
    به قصد کشتنم تا تیغ خون افشان علم کردی
    به چشمم می نماید آسمان آب و زمین آتش
    به جای سبحه بر کف سیدا امشب خسی دارم
    مرا چون غنچه گل می زند چین بر جنین آتش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha