به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خال و خط

1020عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خال و خط
تأکید معنی می کند بر مصحف اعراب نقط
دست شناور کی کند از شورش دریا حذر
دارد خطرها در کمین زنجیر موج از پای بط
گر رو به صحرا آورم از لاله زار آتش دمد
کشتی چو در آب افگنم خیزد غبار از روی شط
تاریکی شب دزد را مهتاب باشد در نظر
گردد چراغ زیر پا یا راهزن راه غلط
عیش و غم ما سیدا هرگز نگردد بیش و کم
ماراست شکر از حد فزوزن داریم چون حال وسط

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...2شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...3شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...4شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...5شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 6شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...7شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 8شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...9شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 10شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 11شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 12شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 13شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 14شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...15شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 16شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...17شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 18شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 19شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...20شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...21شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 22شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 23شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...24شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...25شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...26شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 27شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 28شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...29شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...30شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 31شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 32شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...33شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...34شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 35شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...36شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...37شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 38شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...39شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 40شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...41شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...42شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...43شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...44شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...45شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...46شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...47شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...48شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...49شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...50شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 51شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...52شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...53شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...54شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...55شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...56شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 57شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 58شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...59شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 60شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...61شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 62شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...63شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 64شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...65شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 66شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...67شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...68شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 69شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 70شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 71شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 72شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...73شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 74شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 75شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 76شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...77شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...78شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...79شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...80شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...81شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...82شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...83شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...84شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 85شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...86شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...87شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...88شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...89شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 90شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...91شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...92شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...93شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...94شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...95شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 96شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...97شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...98شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 99شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 100شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 101شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 102شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...103شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 104شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 105شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...106شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 107شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...108شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...109شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...110شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...111شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 112شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 113شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 114شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...115شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...116شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...117شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...118شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 119شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...120شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...121شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...122شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...123شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...124شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...125شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...126شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...127شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 128شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...129شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 130شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 131شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 132شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 133شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 134شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 135شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...136شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...137شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 138شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 139شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 140شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 141شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 142شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 143شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 144شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 145شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 146شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 147شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 148شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 149شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 150شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...151شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 152شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 153شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...154شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 155شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...156شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 157شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 158شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...159شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 160شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...161شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...162شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...163شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 164شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 165شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 166شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...167شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 168شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...169شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...170شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 171شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...172شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...173شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...174شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...175شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 176شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...177شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 178شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 179شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 180شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...181شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...182شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 183شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...184شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...185شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...186شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...187شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...188شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...189شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...190شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 191شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 192شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 193شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 194شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 195شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...196شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 197شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 198شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...199شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 200شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 201شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...202شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...203شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 204شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...205شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 206شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 207شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...208شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 209شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 210شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...211شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...212شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ