به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلاط

820عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با پریشان روزگاران یار دارد اختلاط
مهر نتواند کشیدن در کمند احتیاط
سالکان را زیر گردون نیست جای خواب امن
خون چندین کاروان را خورده خاک این رباط
عاشقان مفلس خود را به سنگ کم مزن
چغد این ویرانه را خالی نمی باشد بساط
بر سر تیغش هجوم بی گناهان را ببین
گر ندیدی تشنگان را بر لب آب فراط
هر که اینجا بگذرد از آرزوها سیدا
می‌تواند همچو برق آسان گذشتن از صراط

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...2شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...3شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...4شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...5شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...6شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 7شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...8شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 9شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...10شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 11شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 12شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 13شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 14شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 15شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...16شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 17شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...18شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 19شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 20شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...21شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...22شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 23شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 24شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...25شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...26شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...27شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 28شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 29شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...30شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...31شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 32شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 33شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...34شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...35شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 36شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...37شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...38شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 39شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...40شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 41شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...42شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...43شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...44شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...45شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...46شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...47شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...48شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...49شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...50شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...51شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 52شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...53شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...54شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...55شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...56شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...57شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 58شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 59شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...60شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 61شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...62شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 63شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...64شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 65شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...66شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 67شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...68شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...69شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 70شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 71شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 72شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 73شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...74شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 75شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 76شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 77شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...78شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...79شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...80شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...81شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...82شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...83شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...84شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...85شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 86شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...87شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...88شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...89شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...90شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 91شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...92شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...93شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...94شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...95شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...96شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 97شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...98شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...99شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 100شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 101شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 102شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 103شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...104شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 105شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 106شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...107شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 108شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...109شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...110شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...111شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...112شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 113شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 114شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 115شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...116شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...117شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...118شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...119شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 120شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...121شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...122شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...123شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...124شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...125شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...126شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...127شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...128شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 129شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...130شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 131شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 132شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 133شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 134شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 135شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 136شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...137شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...138شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 139شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 140شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 141شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 142شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 143شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 144شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 145شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 146شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 147شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 148شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 149شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 150شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 151شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...152شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 153شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 154شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...155شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 156شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...157شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 158شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 159شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...160شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 161شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...162شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...163شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...164شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 165شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 166شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 167شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...168شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 169شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...170شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...171شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 172شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...173شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...174شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...175شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...176شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 177شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...178شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 179شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 180شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 181شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...182شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...183شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 184شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...185شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...186شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...187شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...188شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...189شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...190شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...191شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 192شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 193شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 194شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 195شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 196شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...197شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 198شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 199شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...200شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 201شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 202شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...203شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...204شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 205شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...206شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 207شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 208شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...209شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 210شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 211شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...212شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...213شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ