کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مه بود در کلبه ام چون در ته دامن چراغ
    خانه من ز آتش گل می کند روشن چراغ
    جوهر شمشیر او را کرد خون من علم
    می رساند تیغ بر خورشید از روغن چراغ
    پشت بام خانه اش سیلی زند مهتاب را
    هر که چون فانوس دارد زیر پیراهن چراغ
    تیره روزان می کنند از آه روشن خانه را
    در بغل دارد بنفشه از گل سوسن چراغ
    هر که دارد بر جگر چون لاله داغ آتشین
    می تواند کرد روشن با لب دامن چراغ
    آشنایی راست گیرد دست در افتادگی
    رشته را نبود به غیر از دیده سوزن چراغ
    لاله روشن می کند خاک شهیدان تو را
    بر مزار کشتگان باشد سر بی تن چراغ
    کی توان در پرده پنهان کرد حسن شوخ را
    در اگر بندند بیرون گردد از روزن چراغ
    سیدا از بس که با پروانه دارم الفتی
    در نمی گیرد به هر غمخانه یی بی من چراغ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha