به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم شد

740عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم شد
اگر اینست دوران در جوانی پیر خواهم شد
به تهمت بند می سازی اکثر نامرادان را
به خون کوهکن دنبال جوی شیر خواهم شد
قد خود چون کمان بر هر دری تا کی کنم حلقه
گریزان بعد از این از مردمان چون شیر خواهم شد
به گردن دست بیعت دادم و افسرده برگشتم
اگر پیر و مریدی این بود بی پیر خواهم شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 2شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...3شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 4شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 5شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 6شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...7شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...8شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...9شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...10شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 11شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 12شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...13شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...14شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 15شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 16شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 17شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...18شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 19شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...20شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...21شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...22شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...23شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...24شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...25شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...26شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...27شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...28شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 29شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...30شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 31شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...32شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 33شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...34شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...35شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...36شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...37شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...38شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...39شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 40شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...41شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 42شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...43شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 44شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 45شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 46شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 47شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 48شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...49شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 50شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...51شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 52شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 53شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...54شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...55شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 56شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 57شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...58شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...59شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...60شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 61شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 62شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...63شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...64شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 65شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 66شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...67شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...68شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 69شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...70شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...71شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 72شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...73شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 74شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...75شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...76شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...77شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...78شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...79شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...80شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...81شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...82شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...83شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...84شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 85شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...86شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...87شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...88شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...89شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...90شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 91شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 92شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...93شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 94شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...95شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 96شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...97شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 98شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...99شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 100شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...101شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...102شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 103شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 104شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 105شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 106شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...107شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 108شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 109شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 110شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...111شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...112شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...113شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...114شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...115شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...116شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...117شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...118شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 119شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...120شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...121شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...122شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...123شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 124شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...125شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...126شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...127شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...128شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...129شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 130شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...131شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...132شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 133شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 134شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 135شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 136شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...137شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 138شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 139شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...140شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 141شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...142شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...143شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...144شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...145شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 146شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 147شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 148شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...149شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...150شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...151شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...152شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 153شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...154شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...155شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...156شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...157شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...158شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...159شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...160شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...161شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 162شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...163شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 164شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 165شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 166شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 167شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 168شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 169شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...170شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...171شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 172شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 173شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 174شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 175شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 176شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 177شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 178شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 179شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 180شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 181شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 182شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 183شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 184شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...185شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 186شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 187شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...188شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 189شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...190شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 191شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 192شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...193شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 194شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...195شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...196شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...197شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 198شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 199شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 200شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...201شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 202شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...203شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...204شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 205شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...206شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...207شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...208شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...209شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 210شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...211شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 212شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 213شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 214شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...215شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...216شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 217شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...218شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...219شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...220شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...221شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...222شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...223شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...224شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 225شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 226شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 227شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 228شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 229شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...230شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 231شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 232شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...233شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 234شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 235شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...236شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...237شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 238شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...239شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 240شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 241شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...242شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 243شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 244شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...245شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...246شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ