کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدنگ افتد
    گرفتار تو هر کس گشت در قید فرنگ افتد
    ز من کرداست سنگ سرمه رو گردان نگاهت را
    الهی خاک گردد سرمه و آتش به سنگ افتد
    رفیق از کف مده خواهی که در منزل بری خود را
    شود سنگ سر ره چون عصا از دست لنگ افتد
    لبالب می شود از شیر ماهی دام تن پرور
    به کام ناتوانان اره پشت نهنگ افتد
    نباشد روزیی جز پاره دل غنچه گل را
    خورد خون هر که را همت وسیع و دست تنگ افتد
    من آن مجنون بدبختم که از صحرا به شهر آیم
    شود اطفال هم دیوانه و قحطی به سنگ افتد
    به دشمن سیدا بگذار تیغ پیشدستی را
    سر خود می خورد چون خار هر کس تیز چنگ افتد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha