کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در گلستان سایه تازان قامت رعنا فتاد
    سرو را چون بید مجنون لرزه بر اعضا فتاد
    خیرگاه حاتم طایی که بر پا کرده بود
    حیف در ایام این بی دولتان از پا فتاد
    ساغر خود چون حباب از تشنگی بردم به بحر
    آن هم از دستم جدا گردید و بر دریا فتاد
    شد دهانم خشک تا آمد مرا آبی به چشم
    تا لب نانی به دست افتاد دندان ها فتاد
    بزم آخر گشت و از میخانه آثاری نماند
    کار ساقی این زمان بر ساغر و مینا فتاد
    سیدا بیرون نیاید گردباد از پیچ و تاب
    می کند سرگشته دوران هر که در صحرا فتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha