کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می کشد
    بخت یاری می نماید یا مرا خون می کشد
    بنگر از خورشید عالمتاب عاشق پروری
    چشم واناکرده شبنم را به گردون می کشد
    حسن را گر سد ره نبود نگهبان حیا
    ناقه هر شب محمل لیلی به مجنون می کشد
    از خیال باده فارغ نیست یکدم می پرست
    فکر ما را سوی آن لبهای میگون می کشد
    هر پریشانی که با کس رو نماید از خود است
    گوشمالی ها ز دست خویش قانون می کشد
    عاشق مفلس ندارد قدر پیش گلرخان
    از چمن خود را نسیم صبح بیرون می کشد
    عشق هر جا کاسه در گردش درآرد سیدا
    از دل خم جای می عقل فلاطون می کشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha