به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید

800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید
نور چشم خود چو شبنم طرف روی گل کنید
بر در گلزار گلچینان هجوم آورده اند
خار دیوار چمن گل کرده فکر مل کنید
روی باغ از سبزه و سنبل مزلف کشته است
وقت آن آمد فراموش از خط و کاکل کنید
بید مجنون مو پریشان کرده چون دیوانگان
زلف لیلی را به دل چون طره سنبل کنید
ارغوان زاریست مژگانهای من ای عاشقان
سوی من بیند و سیر کشور کابل کنید
ناله عاشق نسیم صبح باغ دلگشاست
در چمن ای غنچه ها دل پرستی بلبل کنید
قامت پیران بود سد ره موج خطر
خواب آسایش به زیر سایه این پل کنید
تا نگردد باغبانان را خبر ای سیدا
سیر باغ آرزو پنهان چو بوی گل کنید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 2شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 3شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 4شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...5شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...6شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...7شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...8شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 9شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 10شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 11شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...12شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 13شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 14شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...15شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 16شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 17شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 18شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...19شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...20شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...21شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...22شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 23شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 24شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...25شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...26شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 27شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 28شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 29شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...30شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 31شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...32شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...33شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...34شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...35شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...36شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...37شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...38شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...39شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...40شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 41شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...42شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 43شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...44شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 45شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...46شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...47شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...48شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...49شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...50شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...51شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 52شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...53شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 54شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...55شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 56شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 57شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 58شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 59شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 60شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...61شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 62شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...63شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 64شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 65شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...66شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...67شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 68شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 69شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...70شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...71شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...72شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 73شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 74شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...75شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...76شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 77شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 78شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...79شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...80شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 81شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...82شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...83شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 84شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...85شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 86شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...87شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...88شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...89شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...90شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...91شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...92شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...93شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...94شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...95شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...96شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 97شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...98شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...99شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...100شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...101شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...102شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 103شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 104شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...105شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 106شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...107شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 108شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...109شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 110شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...111شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 112شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...113شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...114شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 115شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 116شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 117شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 118شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...119شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 120شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 121شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 122شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...123شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...124شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...125شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...126شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...127شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...128شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...129شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...130شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 131شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...132شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...133شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...134شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...135شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 136شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...137شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...138شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...139شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...140شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...141شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 142شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...143شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...144شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 145شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 146شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 147شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 148شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...149شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 150شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 151شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...152شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 153شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...154شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...155شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...156شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...157شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 158شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 159شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 160شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...161شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...162شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...163شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...164شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 165شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...166شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...167شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...168شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...169شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...170شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...171شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...172شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...173شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 174شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...175شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 176شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 177شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 178شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 179شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 180شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 181شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...182شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...183شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 184شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 185شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 186شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 187شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 188شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 189شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 190شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 191شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 192شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 193شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 194شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 195شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 196شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...197شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 198شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 199شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...200شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 201شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...202شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 203شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 204شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...205شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 206شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...207شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...208شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...209شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 210شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 211شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 212شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...213شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 214شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...215شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...216شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 217شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...218شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...219شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...220شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...221شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 222شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...223شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 224شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 225شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 226شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...227شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...228شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 229شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...230شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...231شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...232شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...233شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...234شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...235شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...236شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 237شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 238شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 239شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 240شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 241شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...242شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 243شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 244شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...245شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 246شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 247شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...248شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...249شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 250شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...251شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 252شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 253شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...254شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 255شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 256شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...257شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...258شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ