کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزاند
    به هر پهلو که گردم بسترم پهلو بسوزاند
    به روی صفحه دل هر فسونی را که بنویسم
    دچارش گر شوم آن نرگس جادو بسوزاند
    نمی دانم کدامین سبز خط در باغ می آید
    که هر شب باغبان گلهای عنبربو بسوزاند
    به گردن بعد از این طومار آغوشم حمایل شد
    دلم را تا به کی تعویذ آن بازو بسوزاند
    به دست و پای مجنون من آهن موم می گردد
    دلم آتش نفس زنجیر را چون مو بسوزاند
    فلک هر جا که دولتخانه بی بنیاد می سازد
    ز یکسو آب اگر ریزی ز دیگر سو بسوزاند
    زمین شور آب و تخم دهقان را کند ضایع
    نبیند روی نیکی زخم اگر دارو بسوزاند
    طلوع صبحدم دود از دماغ شب برون آرد
    چو رومی دست یابد کشور هندو بسوزاند
    ز نقش مقدم وحشی غزالم برق می خیزد
    بیابان را رمیدنهای این آهو بسوزاند
    ندارم سیدا از ساده رویان آتشی در دل
    مرا غمهای آن معشوق چار ابرو بسوزاند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha