کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد
    با ساکنان باغ ندای سفر نداد
    هر نخل آرزو که نشاندیم بر زمین
    دادیم آب سبز نگشت و ثمر نداد
    شبنم وداع کرد و به ما چشم تر گذاشت
    ما را به غیر آبله زاد سفر نداد
    اقبال را خریدم و بی زر فروختم
    سودای این کلاه مرا درد سر نداد
    از گریه های خویش نگشتیم کامیاب
    دریا چه شد که قطره ما را گهر نداد
    چشم و دلم پر است چو بادام این چمن
    دوران چو غنچه گر چه مرا مشت زر نداد
    دنیاپرست بی خبر از حلقه در است
    شکر خدا که دهر مرا گوش کر نداد
    از بس که روز و شب به غم رزق و روزیم
    فیضی به ما تردد شام و سحر نداد
    از کلک خویش بهره ندیدم چو سیدا
    از ذوق تلخکامیم این نیشکر نداد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha