کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود
    فرزند نیک جای نشین پدر شود
    تحلی که برنداد شود باغبان کباب
    خون می خورد پدر چو پسر بی هنر شود
    سازد دعای موی سفیدان خدا قبول
    درهای فیض باز به وقت سحر شود
    سوی محیط دوش دویدم ز تشنگی
    آبی نیافتم که لب کاسه تر شود
    بیرون نمی کند ز قفس طوطی مرا
    گر خون روزگار پر از نیشکر شود
    اشکم ز دیده پای به رویم نهاده است
    این طفل رفته رفته خدا بی خبر شود
    عکس رخ تو زنده کند جان مرده را
    ترسم که روح آئینه ها را خبر شود
    خط هم دمید و فتنه آن چشم کم نشد
    ظالم چو پیر گشت ستمگاره تر شود
    بر باغبان امید ثمر نیست از نهال
    نخلی که سالخورده بود بارور شود
    ای سیدا چه سود از این کیمیاگری
    طالع اگر مدد بکند خاک زر شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha