کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده اند
    رهنوردان کفش تنگ از پای بیرون کرده اند
    در بیابان جنون امروز همچون گردباد
    خیمه بر پا دوستان بر خاک مجنون کرده اند
    دست گلچینان ز گلشن بسته بیرون برده اند
    این گروه بی ادب در بوستان خون کرده اند
    نیست امید ثمر از نخل های میوه دار
    منعمان احوال خود اکنون دگرگون کرده اند
    گشته جوی شیر پیش چشم مجنون بحر خون
    تا سر خود لاله ها از کوه بیرون کرده اند
    می برند اموال خود همراه در زیر زمین
    اهل دنیا تکیه بر دیوار قارون کرده اند
    سیدا گنجینه داران غافلند از روز مرگ
    همچو مار این قوم را گویا که افسون کرده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha