مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خواهد شد
ز روی مرحمت آرام جان گردی چه خواهد شد
همه شب شمع با پروانه سرگرم سخن باشد
تو هم ای شعله با من همزبان گردی چه خواهد شد
ز پا افتاده ام در جستجویت گیر دستم را
تن زار مرا روح روان گردی چه خواهد شد
به صد خون جگر اسباب عیشی کرده ام بر پا
شبی در خانه من میهمان گردی چه خواهد شد
به یاد خط زلفت بی سرانجام و پریشانم
من بی خان و مان را خانمان گردی چه خواهد شد
چه نقص از وصل شبنم آفتاب ذره پرور را
تو هم همصحبت این ناتوان گردی چه خواهد شد
سمند جلوه را سرداده یی و من ز دنبالت
به این بی دست و پا گر همعنان گردی چه خواهد شد
به جام سیدا تا چند ریزی زهر ناکامی
دو سه روزی به کام دوستان گردی چه خواهد شد