کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ریزد
    تبسم از لب شیرین او چون شیر می ریزد
    به صورتخانه دل شوخ نقاشی که من دارم
    ز کلک خویش جان در قالب تصویر می ریزد
    دل فولاد را از چرب و نرمی موم می سازم
    به مغز استخوان من دم شمشیر می ریزد
    نگردد وا گره از رشته تسبیح زاهد را
    پی این عقده ها دندان آن بی پیر می ریزد
    دهد گردون به صد اندیشه کام تنگدستان را
    از آن شبنم به کام غنچه گل دیر می ریزد
    چو مجنون بس که بر ویرانی منزل سری دارم
    به دوش من غبار از خانه زنجیر می ریزد
    روند اهل طمع دنبال قاتل بر سر و گردن
    اگر دارند جوهر از دم شمشیر می ریزد
    ز خون رنگین دهان محتسب را دیدم و گفتم
    می از پیمانه من آخر این بی پیر می ریزد
    اگر یأجوج دوران بشکند سد سکندر را
    تغافل بر در ارباب همت قیر می ریزد
    نمی باشد دلم را سیدا ذوقی به آبادی
    مرا بر سر غبار کلفت از تعمیر می ریزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha