به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده اند

1100عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

غنچه‌ام خوبان غم خود دل‌نشینم کرده‌اند
صندل درد سر از چین جبینم کرده‌اند
نام من پروانه‌ها در انجمن‌ها برده‌اند
شمع‌ها روشن ز آه آتشینم کرده‌اند
در دل من آه آتشبار را نبود اثر
برق را پامال دست خوشه‌چینم کرده‌اند
گرچه عریانم گریبان کسی نگرفته‌ام
دست را کوتاه‌تر از آستینم کرده‌اند
نامدارم لیک عمر من به تلخی بگذرد
ز هر جای موم در زیر نگینم کرده‌اند
سیدا خوبان گره از کار من نکشوده‌اند
گرچه چون بند قبا پهلونشینم کرده‌اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...2شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...3شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...4شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 5شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 6شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 7شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...8شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...9شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 10شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 11شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...12شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 13شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...14شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...15شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...16شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 17شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...18شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 19شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 20شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...21شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 22شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...23شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 24شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...25شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 26شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...27شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 28شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 29شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...30شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...31شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 32شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...33شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 34شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 35شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...36شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...37شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...38شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 39شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...40شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...41شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...42شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...43شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...44شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...45شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...46شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...47شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 48شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...49شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 50شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 51شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 52شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 53شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 54شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 55شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...56شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...57شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...58شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...59شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 60شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 61شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 62شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...63شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 64شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 65شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 66شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...67شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 68شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 69شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...70شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...71شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...72شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...73شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...74شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 75شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 76شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 77شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 78شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 79شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 80شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 81شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...82شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...83شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...84شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...85شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 86شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 87شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 88شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...89شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 90شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 91شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...92شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 93شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 94شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 95شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...96شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...97شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...98شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...99شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 100شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 101شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...102شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...103شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 104شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 105شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 106شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...107شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 108شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...109شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...110شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...111شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...112شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...113شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...114شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...115شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...116شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...117شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 118شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...119شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 120شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...121شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 122شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...123شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...124شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...125شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...126شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...127شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...128شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 129شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...130شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 131شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...132شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 133شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 134شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 135شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 136شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 137شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...138شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 139شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...140شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 141شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 142شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...143شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...144شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 145شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 146شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...147شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...148شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...149شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 150شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 151شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...152شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...153شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 154شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 155شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...156شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...157شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 158شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...159شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...160شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 161شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...162شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 163شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...164شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...165شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...166شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...167شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...168شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...169شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...170شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...171شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...172شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...173شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 174شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...175شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...176شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...177شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...178شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...179شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 180شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 181شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...182شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 183شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...184شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 185شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...186شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 187شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...188شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 189شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...190شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...191شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 192شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 193شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 194شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 195شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...196شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 197شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 198شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 199شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...200شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...201شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...202شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...203شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...204شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...205شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...206شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...207شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 208شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...209شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...210شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...211شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...212شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 213شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...214شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...215شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...216شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...217شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...218شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 219شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...220شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...221شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 222شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 223شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 224شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 225شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...226شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 227شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 228شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...229شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 230شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...231شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...232شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...233شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...234شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 235شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 236شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 237شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...238شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...239شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...240شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...241شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 242شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...243شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...244شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...245شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...246شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...247شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...248شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...249شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...250شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 251شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...252شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 253شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 254شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 255شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 256شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 257شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 258شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...259شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...260شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 261شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 262شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 263شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 264شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 265شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 266شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 267شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 268شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 269شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 270شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 271شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 272شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 273شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...274شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 275شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 276شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...277شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 278شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...279شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 280شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 281شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...282شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 283شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...284شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...285شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...286شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 287شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 288شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 289شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...290شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 291شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...292شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...293شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 294شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...295شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...296شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...297شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...298شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 299شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...300شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 301شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 302شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 303شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...304شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...305شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 306شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...307شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...308شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...309شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...310شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...311شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...312شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...313شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 314شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 315شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 316شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 317شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 318شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...319شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 320شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 321شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...322شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 323شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 324شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...325شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...326شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 327شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...328شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 329شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 330شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...331شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 332شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 333شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...334شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...335شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ