کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیماب بود
    مردمک در دیده ام چون بسمل قصاب بود
    انتظار مقدمت می بردم امشب تا سحر
    همچو شمع کشته در ویرانه ام مهتاب بود
    نوبهار ابر خط آبی زد و بیدار کرد
    بس که عمری سرمه در چشم تو مست خواب بود
    امشب از بزم حریفان تا سحر بیرون نرفت
    ساغر می کشتی افتاده در گرداب بود
    خط برویش کرد چشم بوالهوس را آشنا
    ای خوش آن وقتی کلام الله بی اعراب بود
    مرده فرزند قابل حیف باشد زیر خاک
    عمرها بر دوش رستم قالب سهراب بود
    در زمان ما سخن قدری ندارد سیدا
    این گهر زین پیش در گنجینه ها نایاب بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha