به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید

1070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نگار من به دم چون مسیح می آید
رسول حق به کلام فصیح می آید
دهد با هل هوس یاد سوره اخلاص
پی ندامت مشرک صریح می آید
بگیر از سبد گلفروش لاله و گل
به دست داغ ز خوبان قبیح می آید
مرا چو دید ز دور او به زلف و کاکل گفت
که این شکسته سراپا صحیح می آید
به باغ در پی او دوش سیدا رفتم
به خنده گفت که یار ملیح می آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 2شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 3شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 4شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...5شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 6شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 7شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 8شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...9شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 10شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 11شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 12شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 13شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...14شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...15شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 16شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...17شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...18شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...19شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...20شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 21شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 22شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...23شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 24شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 25شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...26شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 27شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...28شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...29شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...30شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 31شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...32شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 33شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...34شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...35شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...36شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...37شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...38شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 39شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...40شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...41شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...42شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...43شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 44شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 45شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 46شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...47شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...48شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 49شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 50شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...51شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 52شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...53شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...54شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...55شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 56شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...57شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 58شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 59شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...60شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 61شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...62شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 63شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...64شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 65شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...66شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 67شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 68شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...69شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...70شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 71شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...72شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 73شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 74شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...75شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...76شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...77شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 78شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...79شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...80شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...81شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...82شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...83شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...84شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...85شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...86شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 87شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...88شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 89شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 90شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 91شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 92شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 93شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 94شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...95شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...96شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...97شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...98شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 99شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 100شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 101شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...102شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 103شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 104شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 105شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...106شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 107شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 108شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...109شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...110شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...111شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...112شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...113شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 114شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 115شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 116شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 117شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 118شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 119شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 120شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...121شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...122شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...123شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...124شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 125شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 126شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 127شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...128شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 129شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 130شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...131شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 132شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 133شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 134شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...135شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...136شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...137شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...138شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 139شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 140شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...141شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...142شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 143شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 144شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 145شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...146شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 147شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...148شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...149شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...150شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...151شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...152شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...153شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...154شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...155شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...156شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 157شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...158شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 159شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...160شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 161شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...162شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...163شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...164شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...165شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...166شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...167شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 168شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...169شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 170شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...171شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 172شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 173شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 174شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 175شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 176شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...177شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 178شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...179شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 180شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 181شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...182شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...183شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 184شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 185شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...186شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...187شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...188شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 189شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 190شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...191شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...192شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 193شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 194شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...195شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...196شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 197شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...198شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...199شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 200شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...201شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 202شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...203شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...204شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...205شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...206شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...207شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...208شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...209شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...210شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...211شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...212شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 213شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...214شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...215شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...216شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...217شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...218شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 219شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 220شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...221شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 222شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...223شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 224شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...225شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 226شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...227شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 228شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...229شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...230شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 231شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 232شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 233شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 234شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...235شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 236شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 237شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 238شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...239شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...240شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...241شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...242شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...243شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...244شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...245شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...246شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 247شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...248شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...249شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...250شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...251شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 252شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...253شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...254شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...255شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...256شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...257شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 258شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...259شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...260شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 261شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 262شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 263شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 264شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...265شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 266شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 267شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...268شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 269شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...270شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...271شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...272شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...273شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 274شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 275شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 276شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...277شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...278شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...279شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...280شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 281شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...282شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...283شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...284شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...285شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...286شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...287شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...288شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...289شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 290شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...291شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 292شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 293شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 294شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 295شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 296شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 297شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...298شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...299شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 300شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 301شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 302شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 303شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 304شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 305شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 306شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 307شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 308شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 309شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 310شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 311شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 312شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...313شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 314شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 315شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...316شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 317شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...318شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 319شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 320شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...321شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 322شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...323شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...324شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...325شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 326شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 327شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 328شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...329شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 330شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...331شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...332شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 333شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...334شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...335شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...336شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...337شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 338شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...339شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 340شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 341شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 342شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...343شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...344شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 345شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...346شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...347شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...348شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...349شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...350شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...351شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...352شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 353شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 354شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 355شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 356شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 357شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...358شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 359شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 360شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...361شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 362شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 363شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...364شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...365شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 366شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...367شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 368شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 369شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...370شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 371شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 372شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...373شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...374شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ