به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۳۶: لشکر خط آخر از ملک تو رو خواهد گرفت

1090عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لشکر خط آخر از ملک تو رو خواهد گرفت
زلف مشکین از شکست خویش بو خواهد گرفت
هرگز آن آئینه رو یکسو نمی کردی نظر
چون چهار آئینه جا در چارسو خواهد گرفت
صورت خود نقش بر دیوار خواهد ساختن
زلف خود بر دست همچون کلک مو خواهد گرفت
پاره خواهد شد گریبانش ز دست انداز خط
سوزن از مژگان خود بهر رفو خواهد گرفت
در نظر هرگز نمی آورد چشمش سرمه را
از غبار خط نفس اندر گلو خواهد گرفت
با دهان خشک خواهد ماند آخر چون قدح
دست حسرت زیر سر همچون سبو خواهد گرفت
در چمن چون سبزه بیگانه پا خواهد نهاد
اشک ریزان جای خود برطرف جو خواهد گرفت
گر چه دارد سیدا امروز یار از من کنار
در کنارم آخر آن بدخوی خو خواهد گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۵: ای مقدم تو قبله چشم تر من است 2شمارهٔ ۱۳۶: لشکر خط آخر از ملک تو رو خواهد گر ...3شمارهٔ ۱۳۷: لشکر خط جا چو گرد آن دهان خواهد گ ...4شمارهٔ ۱۳۸: دور آن رخسار و جور آسمان خواهد گذ ...5شمارهٔ ۱۳۹: بی تو در گلشن مرا فریاد بلبل آتش ...6شمارهٔ ۱۴۰: تا در آغوش گلستان من آن سرو قد اس ...7شمارهٔ ۱۴۱: روزیم هر روز دشنام از دهان تنگ تو ...8شمارهٔ ۱۴۲: از نظر تا ابروی او رفت دینم رفته ...9شمارهٔ ۱۴۳: شمعم و پیوسته در رگهای جانم آتش ا ...10شمارهٔ ۱۴۴: رفتی و از رفتنت مرهم ز داغم رفته ...11شمارهٔ ۱۴۵: آمد بهار و سیر گلستان غنیمت است 12شمارهٔ ۱۴۶: دلبر سوداگر من عزم کابل کرد و رفت 13شمارهٔ ۱۴۷: فتنه جویی دوش تاراج دل و جان کرد ...14شمارهٔ ۱۴۸: دل در برم چو کعبه مقام محمد است 15شمارهٔ ۱۴۹: سرگشته آسمان به هوای محمد است 16شمارهٔ ۱۵۰: دل در برم چو کعبه دیار محمد است 17شمارهٔ ۱۵۱: والشمس والضحی گل روی محمد است 18شمارهٔ ۱۵۲: آنکه می گرید به حالم چشم خونین من ...19شمارهٔ ۱۵۳: بیا به کلبه ام ای ماهرو صفا اینجا ...20شمارهٔ ۱۵۴: تا هوایت بر سر باد صبا افتاده است 21شمارهٔ ۱۵۵: دل به دام کاکل آن دلربا افتاده اس ...22شمارهٔ ۱۵۶: در باغ اثر ز ناله بلبل نمانده است 23شمارهٔ ۱۵۷: جود و سخا به مردم عالم نمانده است 24شمارهٔ ۱۵۸: بهر خصم از خسروان امداد می باید گ ...25شمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست 26شمارهٔ ۱۶۰: از رفیق رهنما طبع گدا آسوده است 27شمارهٔ ۱۶۱: آمد خزان و عیش و طرب از زمانه رفت 28شمارهٔ ۱۶۲: لاله رویی آمد و آتش به داغم کرد و ...29شمارهٔ ۱۶۳: آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت 30شمارهٔ ۱۶۴: در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است 31شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 32شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...33شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 34شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 35شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...36شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 37شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...38شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 39شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 40شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 41شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...42شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...43شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...44شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...45شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...46شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...47شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 48شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...49شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...50شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 51شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...52شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...53شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 54شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 55شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 56شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...57شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 58شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 59شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 60شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...61شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 62شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 63شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 64شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 65شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...66شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...67شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 68شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...69شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...70شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...71شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...72شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 73شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 74شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...75شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 76شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 77شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...78شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 79شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...80شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...81شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...82شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 83شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...84شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 85شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...86شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...87شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...88شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...89شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...90شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 91شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...92شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...93شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...94شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...95شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 96شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 97شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 98شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...99شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...100شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 101شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 102شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...103شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 104شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...105شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...106شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...107شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 108شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...109شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 110شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 111شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...112شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 113شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...114شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 115شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...116شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 117شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...118شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 119شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 120شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...121شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...122شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 123شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...124شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 125شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 126شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...127شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...128شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...129شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 130شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...131شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...132شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...133شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...134شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...135شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...136شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...137شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...138شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 139شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...140شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 141شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 142شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 143شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 144شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 145شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 146شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...147شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...148شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...149شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...150شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 151شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 152شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 153شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...154شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 155شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 156شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 157شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...158شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 159شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 160شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...161شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...162شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...163شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...164شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...165شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 166شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 167شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 168شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 169شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 170شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 171شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 172شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...173شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...174شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...175شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...176شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 177شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 178شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 179شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...180شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 181شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 182شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...183شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 184شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 185شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 186شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...187شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...188شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...189شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...190شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 191شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 192شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...193شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...194شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 195شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 196شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 197شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...198شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 199شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...200شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...201شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...202شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...203شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...204شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...205شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...206شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...207شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...208شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 209شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...210شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 211شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...212شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 213شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...214شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...215شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...216شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...217شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...218شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...219شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 220شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...221شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 222شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...223شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 224شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 225شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 226شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 227شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 228شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...229شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 230شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...231شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 232شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 233شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...234شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...235شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 236شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 237شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...238شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...239شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...240شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 241شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 242شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...243شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...244شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 245شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 246شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...247شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...248شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 249شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...250شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...251شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 252شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...253شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 254شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...255شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...256شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...257شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...258شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...259شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...260شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...261شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...262شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...263شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...264شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 265شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...266شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...267شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...268شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...269شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...270شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 271شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 272شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...273شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 274شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...275شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 276شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...277شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 278شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...279شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 280شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...281شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...282شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 283شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 284شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 285شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 286شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...287شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 288شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 289شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 290شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...291شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...292شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...293شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...294شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...295شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...296شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...297شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...298شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 299شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...300شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...301شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...302شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...303شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 304شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...305شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...306شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...307شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...308شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...309شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 310شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...311شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...312شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 313شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 314شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 315شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 316شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...317شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 318شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 319شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...320شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 321شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...322شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...323شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...324شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...325شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 326شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 327شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 328شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...329شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...330شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...331شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...332شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 333شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...334شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...335شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...336شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...337شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...338شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...339شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...340شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...341شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 342شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...343شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 344شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 345شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 346شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 347شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 348شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 349شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...350شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...351شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 352شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 353شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 354شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 355شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 356شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 357شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 358شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 359شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 360شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 361شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 362شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 363شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 364شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...365شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 366شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 367شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...368شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 369شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...370شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 371شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 372شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...373شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 374شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...375شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...376شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...377شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 378شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 379شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 380شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...381شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 382شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...383شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...384شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 385شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...386شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...387شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...388شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...389شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 390شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...391شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 392شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 393شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 394شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...395شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...396شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 397شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...398شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...399شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...400شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...401شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...402شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...403شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...404شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 405شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 406شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 407شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 408شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 409شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...410شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 411شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 412شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...413شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 414شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 415شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...416شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...417شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 418شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...419شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 420شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 421شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...422شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 423شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 424شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...425شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...426شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ