به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۳۷: لشکر خط جا چو گرد آن دهان خواهد گرفت

830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لشکر خط جا چو گرد آن دهان خواهد گرفت
از دیار حسن او اول زبان خواهد گرفت
سد راه لشکر خط تیغ نتوان شدن
فتنه او دامن آخر زمان خواهد گرفت
صد خیابان سرو را قدش به خاک افگنده بود
انتقام خویش اکنون باغبان خواهد گرفت
نرم نرم آخر در آغوشم درآید همچو تیر
تا به کی پر زور خود را چون کمان خواهد گرفت
کشکشان خواهند بردندش به دار انتقام
از گریبانش خط و زلف از میان خواهد گرفت
خط مشکین گرد رویش دیدم و حیران شدم
خلق می گفتند ماه آسمان خواهد گرفت
آنکه در هر بزم باشد جای او بالای چشم
رفته رفته جای خو بر آستان خواهد گرفت
پیر هم گشتست با من می کند گردنکشی
تا دم محشر مگر خود را جوان خواهد گرفت
سیدا آن کس که با او می نماید دوستی
خویش را تا موسم خط مهربان خواهد گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۶: لشکر خط آخر از ملک تو رو خواهد گر ...2شمارهٔ ۱۳۷: لشکر خط جا چو گرد آن دهان خواهد گ ...3شمارهٔ ۱۳۸: دور آن رخسار و جور آسمان خواهد گذ ...4شمارهٔ ۱۳۹: بی تو در گلشن مرا فریاد بلبل آتش ...5شمارهٔ ۱۴۰: تا در آغوش گلستان من آن سرو قد اس ...6شمارهٔ ۱۴۱: روزیم هر روز دشنام از دهان تنگ تو ...7شمارهٔ ۱۴۲: از نظر تا ابروی او رفت دینم رفته ...8شمارهٔ ۱۴۳: شمعم و پیوسته در رگهای جانم آتش ا ...9شمارهٔ ۱۴۴: رفتی و از رفتنت مرهم ز داغم رفته ...10شمارهٔ ۱۴۵: آمد بهار و سیر گلستان غنیمت است 11شمارهٔ ۱۴۶: دلبر سوداگر من عزم کابل کرد و رفت 12شمارهٔ ۱۴۷: فتنه جویی دوش تاراج دل و جان کرد ...13شمارهٔ ۱۴۸: دل در برم چو کعبه مقام محمد است 14شمارهٔ ۱۴۹: سرگشته آسمان به هوای محمد است 15شمارهٔ ۱۵۰: دل در برم چو کعبه دیار محمد است 16شمارهٔ ۱۵۱: والشمس والضحی گل روی محمد است 17شمارهٔ ۱۵۲: آنکه می گرید به حالم چشم خونین من ...18شمارهٔ ۱۵۳: بیا به کلبه ام ای ماهرو صفا اینجا ...19شمارهٔ ۱۵۴: تا هوایت بر سر باد صبا افتاده است 20شمارهٔ ۱۵۵: دل به دام کاکل آن دلربا افتاده اس ...21شمارهٔ ۱۵۶: در باغ اثر ز ناله بلبل نمانده است 22شمارهٔ ۱۵۷: جود و سخا به مردم عالم نمانده است 23شمارهٔ ۱۵۸: بهر خصم از خسروان امداد می باید گ ...24شمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست 25شمارهٔ ۱۶۰: از رفیق رهنما طبع گدا آسوده است 26شمارهٔ ۱۶۱: آمد خزان و عیش و طرب از زمانه رفت 27شمارهٔ ۱۶۲: لاله رویی آمد و آتش به داغم کرد و ...28شمارهٔ ۱۶۳: آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت 29شمارهٔ ۱۶۴: در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است 30شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 31شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...32شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 33شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 34شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...35شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 36شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...37شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 38شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 39شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 40شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...41شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...42شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...43شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...44شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...45شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...46شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 47شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...48شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...49شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 50شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...51شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...52شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 53شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 54شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 55شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...56شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 57شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 58شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 59شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...60شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 61شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 62شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 63شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 64شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...65شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...66شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 67شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...68شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...69شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...70شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...71شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 72شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 73شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...74شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 75شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 76شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...77شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 78شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...79شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...80شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...81شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 82شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...83شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 84شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...85شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...86شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...87شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...88شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...89شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 90شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...91شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...92شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...93شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...94شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 95شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 96شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 97شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...98شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...99شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 100شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 101شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...102شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 103شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...104شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...105شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...106شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 107شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...108شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 109شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 110شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...111شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 112شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...113شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 114شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...115شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 116شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...117شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 118شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 119شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...120شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...121شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 122شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...123شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 124شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 125شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...126شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...127شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...128شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 129شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...130شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...131شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...132شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...133شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...134شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...135شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...136شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...137شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 138شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...139شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 140شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 141شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 142شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 143شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 144شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 145شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...146شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...147شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...148شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...149شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 150شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 151شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 152شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...153شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 154شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 155شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 156شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...157شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 158شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 159شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...160شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...161شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...162شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...163شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...164شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 165شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 166شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 167شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 168شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 169شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 170شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 171شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...172شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...173شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...174شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...175شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 176شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 177شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 178شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...179شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 180شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 181شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...182شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 183شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 184شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 185شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...186شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...187شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...188شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...189شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 190شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 191شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...192شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...193شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 194شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 195شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 196شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...197شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 198شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...199شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...200شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...201شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...202شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...203شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...204شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...205شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...206شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...207شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 208شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...209شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 210شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...211شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 212شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...213شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...214شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...215شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...216شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...217شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...218شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 219شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...220شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 221شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...222شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 223شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 224شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 225شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 226شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 227شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...228شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 229شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...230شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 231شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 232شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...233شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...234شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 235شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 236شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...237شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...238شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...239شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 240شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 241شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...242شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...243شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 244شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 245شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...246شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...247شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 248شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...249شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...250شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 251شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...252شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 253شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...254شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...255شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...256شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...257شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...258شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...259شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...260شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...261شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...262شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...263شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 264شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...265شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...266شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...267شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...268شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...269شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 270شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 271شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...272شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 273شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...274شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 275شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...276شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 277شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...278شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 279شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...280شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...281شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 282شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 283شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 284شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 285شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...286شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 287شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 288شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 289شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...290شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...291شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...292شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...293شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...294شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...295شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...296شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...297شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 298شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...299شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...300شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...301شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...302شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 303شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...304شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...305شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...306شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...307شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...308شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 309شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...310شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...311شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 312شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 313شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 314شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 315شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...316شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 317شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 318شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...319شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 320شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...321شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...322شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...323شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...324شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 325شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 326شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 327شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...328شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...329شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...330شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...331شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 332شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...333شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...334شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...335شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...336شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...337شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...338شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...339شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...340شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 341شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...342شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 343شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 344شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 345شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 346شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 347شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 348شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...349شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...350شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 351شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 352شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 353شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 354شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 355شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 356شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 357شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 358شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 359شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 360شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 361شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 362شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 363شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...364شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 365شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 366شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...367شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 368شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...369شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 370شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 371شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...372شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 373شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...374شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...375شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...376شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 377شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 378شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 379شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...380شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 381شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...382شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...383شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 384شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...385شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...386شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...387شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...388شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 389شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...390شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 391شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 392شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 393شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...394شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...395شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 396شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...397شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...398شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...399شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...400شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...401شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...402شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...403شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 404شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 405شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 406شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 407شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 408شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...409شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 410شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 411شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...412شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 413شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 414شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...415شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...416شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 417شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...418شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 419شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 420شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...421شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 422شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 423شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...424شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...425شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ