به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل می چکد

1030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در گلستان بی‌تو اشک از چشم بلبل می‌چکد
رنگ و بو می‌گردد و آب از رخ گل می‌چکد
مرغ دل را کشته‌ای امروز پنهان کرده‌ای
خون این صید از دم تیغ تغافل می‌چکد
زلف مرطوب که امشب داده آبت ای نسیم
شبنم آشفتگی از شاخ سنبل می‌چکد
از تردد پا کشیدن حج اکبر کردن است
آب زمزم از لب جام توکل می‌چکد
از دهان خامه هر شب سیدا آب سیاه
تا سحر در حسرت آن زلف و کاکل می‌چکد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 2شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...3شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...4شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...5شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...6شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...7شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...8شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 9شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...10شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...11شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 12شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...13شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...14شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 15شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 16شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 17شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...18شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 19شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 20شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 21شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...22شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 23شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 24شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 25شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 26شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...27شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...28شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 29شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...30شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...31شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...32شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...33شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 34شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 35شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...36شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 37شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 38شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...39شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 40شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...41شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...42شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...43شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 44شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...45شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 46شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...47شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...48شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...49شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...50شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...51شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 52شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...53شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...54شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...55شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...56شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 57شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 58شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 59شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...60شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...61شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 62شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 63شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...64شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 65شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...66شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...67شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...68شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 69شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...70شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 71شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 72شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...73شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 74شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...75شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 76شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...77شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 78شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...79شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 80شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 81شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...82شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...83شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 84شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...85شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 86شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 87شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...88شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...89شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...90شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 91شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...92شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...93شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...94شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...95شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...96شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...97شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...98شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...99شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 100شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...101شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 102شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 103شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 104شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 105شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 106شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 107شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...108شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...109شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...110شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...111شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 112شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 113شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 114شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...115شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 116شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 117شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 118شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...119شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 120شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 121شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...122شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...123شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...124شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...125شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...126شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 127شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 128شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 129شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 130شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 131شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 132شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 133شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...134شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...135شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...136شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...137شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 138شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 139شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 140شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...141شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 142شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 143شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...144شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 145شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 146شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 147شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...148شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...149شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...150شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...151شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 152شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 153شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...154شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...155شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 156شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 157شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 158شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...159شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 160شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...161شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...162شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...163شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...164شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...165شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...166شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...167شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...168شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...169شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 170شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...171شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 172شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...173شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 174شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...175شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...176شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...177شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...178شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...179شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...180شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 181شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...182شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 183شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...184شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 185شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 186شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 187شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 188شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 189شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...190شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 191شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...192شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 193شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 194شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...195شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...196شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 197شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 198شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...199شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...200شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...201شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 202شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 203شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...204شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...205شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 206شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 207شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...208شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...209شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 210شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...211شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...212شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 213شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...214شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 215شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...216شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...217شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...218شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...219شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...220شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...221شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...222شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...223شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...224شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...225شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 226شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...227شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...228شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...229شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...230شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...231شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 232شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 233شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...234شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 235شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...236شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 237شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...238شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 239شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...240شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 241شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...242شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...243شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 244شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 245شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 246شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 247شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...248شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 249شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 250شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 251شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...252شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...253شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...254شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...255شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...256شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...257شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...258شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...259شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 260شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...261شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...262شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...263شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...264شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 265شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...266شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...267شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...268شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...269شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...270شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 271شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...272شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...273شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 274شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 275شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 276شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 277شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...278شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 279شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 280شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...281شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 282شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...283شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...284شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...285شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...286شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 287شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 288شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 289شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...290شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...291شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...292شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...293شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 294شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...295شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...296شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...297شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...298شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...299شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...300شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...301شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...302شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 303شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...304شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 305شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 306شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 307شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 308شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 309شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 310شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...311شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...312شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 313شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 314شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 315شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 316شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 317شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 318شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 319شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 320شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 321شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 322شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 323شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 324شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 325شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...326شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 327شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 328شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...329شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 330شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...331شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 332شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 333شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...334شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 335شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...336شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...337شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...338شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 339شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 340شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 341شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...342شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 343شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...344شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...345شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 346شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...347شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...348شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...349شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...350شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 351شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...352شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 353شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 354شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 355شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...356شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...357شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 358شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...359شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...360شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...361شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...362شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...363شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...364شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...365شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 366شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 367شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 368شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 369شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 370شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...371شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 372شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 373شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...374شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 375شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 376شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...377شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...378شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 379شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...380شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 381شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 382شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...383شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 384شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 385شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...386شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...387شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ