به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می آید

1030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می آید
صدای دورباش از بلبلان در گوش می آید
ز می پر کرده چشم او ز مستی سرمه دان ها را
که در میخانه هر کس می رود خاموش می آید
ز دست بی ثباتی لاله در دل داغ ها دارد
برای رفتن خود زاد ره بر دوش می آید
کجا ای شمع امشب کرده بودی گرم صحبت را
تصور می کنم مغز سرم در جوش می آید
فلک عمریست جام الوداع آورده در گردش
ز هر جانب به گوشم بانگ نوشانوش می آید
به زور ای سیدا آن شوخ را در خانه آوردم
به صد محنت کمان را تیر در آغوش می آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...2شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...3شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...4شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...5شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...6شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 7شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...8شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...9شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 10شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...11شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...12شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 13شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 14شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 15شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...16شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 17شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 18شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 19شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...20شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 21شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 22شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 23شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 24شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...25شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...26شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 27شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...28شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...29شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...30شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...31شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 32شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 33شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...34شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 35شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 36شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...37شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 38شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...39شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...40شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...41شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 42شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...43شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 44شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...45شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...46شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...47شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...48شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...49شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 50شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...51شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...52شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...53شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...54شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 55شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 56شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 57شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...58شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...59شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 60شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 61شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...62شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 63شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...64شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...65شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...66شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 67شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...68شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 69شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 70شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...71شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 72شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...73شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 74شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...75شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 76شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...77شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 78شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 79شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...80شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...81شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 82شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...83شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 84شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 85شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...86شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...87شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...88شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 89شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...90شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...91شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...92شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...93شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...94شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...95شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...96شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...97شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 98شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...99شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 100شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 101شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 102شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 103شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 104شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 105شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...106شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...107شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...108شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...109شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 110شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 111شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 112شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...113شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 114شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 115شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 116شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...117شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 118شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 119شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...120شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...121شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...122شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...123شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...124شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 125شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 126شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 127شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 128شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 129شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 130شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 131شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...132شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...133شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...134شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...135شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 136شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 137شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 138شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...139شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 140شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 141شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...142شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 143شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 144شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 145شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...146شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...147شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...148شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...149شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 150شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 151شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...152شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...153شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 154شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 155شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 156شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...157شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 158شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...159شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...160شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...161شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...162شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...163شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...164شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...165شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...166شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...167شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 168شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...169شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 170شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...171شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 172شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...173شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...174شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...175شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...176شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...177شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...178شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 179شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...180شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 181شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...182شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 183شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 184شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 185شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 186شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 187شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...188شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 189شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...190شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 191شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 192شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...193شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...194شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 195شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 196شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...197شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...198شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...199شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 200شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 201شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...202شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...203شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 204شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 205شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...206شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...207شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 208شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...209شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...210شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 211شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...212شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 213شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...214شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...215شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...216شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...217شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...218شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...219شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...220شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...221شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...222شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...223شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 224شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...225شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...226شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...227شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...228شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...229شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 230شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 231شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...232شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 233شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...234شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 235شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...236شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 237شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...238شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 239شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...240شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...241شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 242شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 243شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 244شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 245شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...246شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 247شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 248شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 249شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...250شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...251شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...252شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...253شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...254شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...255شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...256شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...257شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 258شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...259شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...260شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...261شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...262شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 263شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...264شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...265شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...266شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...267شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...268شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 269شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...270شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...271شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 272شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 273شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 274شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 275شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...276شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 277شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 278شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...279شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 280شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...281شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...282شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...283شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...284شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 285شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 286شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 287شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...288شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...289شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...290شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...291شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 292شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...293شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...294شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...295شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...296شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...297شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...298شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...299شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...300شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 301شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...302شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 303شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 304شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 305شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 306شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 307شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 308شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...309شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...310شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 311شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 312شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 313شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 314شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 315شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 316شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 317شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 318شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 319شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 320شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 321شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 322شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 323شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...324شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 325شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 326شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...327شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 328شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...329شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 330شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 331شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...332شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 333شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...334شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...335شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...336شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 337شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 338شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 339شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...340شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 341شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...342شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...343شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 344شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...345شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...346شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...347شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...348شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 349شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...350شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 351شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 352شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 353شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...354شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...355شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 356شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...357شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...358شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...359شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...360شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...361شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...362شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...363شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 364شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 365شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 366شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 367شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 368شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...369شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 370شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 371شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...372شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 373شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 374شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...375شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...376شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 377شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...378شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 379شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 380شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...381شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 382شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 383شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...384شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...385شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ