به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دوتاست

870عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

روزگاری شد که پشتم از غم دوران دوتاست
دوربینی می کنم اما نظر بر پشت پاست
بی رفیق امروز پای خود در این ره مانده ام
ای مسلمانان دعا سازید کارم با خداست
لنگری آورده ام امروز از میزان عدل
چون ترازو هست چشمم این زمان بر چپ و راست
می روم تنها در این ره تا چه پیش آید مرا
هر قدم اینجا دهان شیر و کام اژدهاست
منزل هر کس بود چون آب بر روی زمین
خانه من از سبکباری چو آتش در هواست
سیدا مردم چرا بر خان و مان دل بسته اند
دار دنیا پیش دار آخرت دارالفناست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 2شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...3شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 4شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 5شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...6شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 7شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...8شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 9شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 10شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 11شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...12شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...13شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...14شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...15شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...16شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...17شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 18شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...19شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...20شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 21شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...22شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...23شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 24شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 25شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 26شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...27شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 28شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 29شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 30شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...31شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 32شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 33شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 34شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 35شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...36شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...37شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 38شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...39شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...40شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...41شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...42شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 43شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 44شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...45شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 46شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 47شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...48شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 49شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...50شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...51شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...52شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 53شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...54شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 55شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...56شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...57شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...58شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...59شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...60شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 61شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...62شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...63شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...64شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...65شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 66شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 67شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 68شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...69شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...70شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 71شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 72شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...73شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 74شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...75شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...76شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...77شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 78شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...79شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 80شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 81شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...82شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 83شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...84شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 85شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...86شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 87شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...88شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 89شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 90شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...91شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...92شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 93شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...94شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 95شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 96شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...97شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...98شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...99شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 100شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...101شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...102شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...103شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...104شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...105شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...106شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...107شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...108شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 109شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...110شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 111شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 112شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 113شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 114شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 115شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 116شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...117شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...118شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...119شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...120شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 121شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 122شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 123شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...124شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 125شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 126شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 127شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...128شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 129شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 130شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...131شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...132شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...133شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...134شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...135شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 136شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 137شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 138شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 139شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 140شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 141شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 142شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...143شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...144شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...145شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...146شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 147شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 148شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 149شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...150شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 151شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 152شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...153شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 154شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 155شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 156شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...157شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...158شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...159شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...160شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 161شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 162شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...163شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...164شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 165شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 166شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 167شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...168شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 169شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...170شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...171شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...172شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...173شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...174شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...175شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...176شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...177شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...178شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 179شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...180شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 181شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...182شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 183شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...184شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...185شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...186شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...187شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...188شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...189شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 190شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...191شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 192شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...193شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 194شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 195شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 196شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 197شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 198شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...199شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 200شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...201شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 202شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 203شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...204شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...205شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 206شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 207شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...208شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...209شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...210شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 211شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 212شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...213شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...214شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 215شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 216شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...217شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...218شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 219شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...220شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...221شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 222شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...223شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 224شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...225شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...226شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...227شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...228شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...229شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...230شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...231شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...232شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...233شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...234شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 235شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...236شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...237شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...238شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...239شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...240شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 241شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 242شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...243شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 244شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...245شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 246شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...247شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 248شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...249شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 250شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...251شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...252شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 253شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 254شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 255شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 256شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...257شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 258شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 259شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 260شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...261شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...262شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...263شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...264شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...265شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...266شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...267شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...268شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 269شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...270شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...271شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...272شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...273شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 274شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...275شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...276شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...277شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...278شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...279شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 280شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...281شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...282شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 283شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 284شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 285شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 286شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...287شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 288شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 289شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...290شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 291شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...292شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...293شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...294شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...295شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 296شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 297شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 298شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...299شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...300شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...301شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...302شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 303شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...304شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...305شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...306شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...307شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...308شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...309شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...310شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...311شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 312شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...313شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 314شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 315شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 316شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 317شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 318شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 319شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...320شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...321شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 322شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 323شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 324شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 325شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 326شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 327شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 328شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 329شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 330شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 331شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 332شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 333شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 334شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...335شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 336شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 337شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...338شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 339شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...340شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 341شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 342شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...343شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 344شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...345شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...346شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...347شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 348شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 349شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 350شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...351شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 352شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...353شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...354شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 355شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...356شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...357شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...358شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...359شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 360شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...361شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 362شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 363شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 364شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...365شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...366شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 367شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...368شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...369شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...370شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...371شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...372شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...373شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...374شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 375شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 376شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 377شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 378شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 379شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...380شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 381شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 382شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...383شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 384شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 385شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...386شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...387شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 388شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...389شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 390شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 391شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...392شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 393شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 394شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...395شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...396شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ