به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۵۱: والشمس والضحی گل روی محمد است

1110عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

والشمس والضحی گل روی محمد است
واللیل تار سنبل موی محمد است
خورشید می کند قدح ماه پر ز شیر
از بس که در سراغ سبوی محمد است
در باغ شبنمی که به رخساره گل است
از قطره های آب وضوی محمد است
از باغ مکه تا به در گلشن خطا
لبریز چون مدینه ز بوی محمد است
یارب به سیدا نظری کن ز روی لطف
در آرزوی کعبه کوی محمد است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۰: دل در برم چو کعبه دیار محمد است 2شمارهٔ ۱۵۱: والشمس والضحی گل روی محمد است 3شمارهٔ ۱۵۲: آنکه می گرید به حالم چشم خونین من ...4شمارهٔ ۱۵۳: بیا به کلبه ام ای ماهرو صفا اینجا ...5شمارهٔ ۱۵۴: تا هوایت بر سر باد صبا افتاده است 6شمارهٔ ۱۵۵: دل به دام کاکل آن دلربا افتاده اس ...7شمارهٔ ۱۵۶: در باغ اثر ز ناله بلبل نمانده است 8شمارهٔ ۱۵۷: جود و سخا به مردم عالم نمانده است 9شمارهٔ ۱۵۸: بهر خصم از خسروان امداد می باید گ ...10شمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست 11شمارهٔ ۱۶۰: از رفیق رهنما طبع گدا آسوده است 12شمارهٔ ۱۶۱: آمد خزان و عیش و طرب از زمانه رفت 13شمارهٔ ۱۶۲: لاله رویی آمد و آتش به داغم کرد و ...14شمارهٔ ۱۶۳: آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت 15شمارهٔ ۱۶۴: در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است 16شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 17شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...18شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 19شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 20شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...21شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 22شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...23شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 24شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 25شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 26شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...27شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...28شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...29شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...30شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...31شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...32شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 33شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...34شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...35شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 36شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...37شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...38شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 39شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 40شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 41شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...42شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 43شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 44شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 45شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...46شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 47شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 48شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 49شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 50شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...51شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...52شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 53شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...54شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...55شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...56شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...57شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 58شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 59شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...60شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 61شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 62شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...63شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 64شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...65شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...66شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...67شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 68شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...69شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 70شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...71شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...72شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...73شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...74شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...75شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 76شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...77شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...78شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...79شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...80شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 81شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 82شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 83شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...84شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...85شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 86شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 87شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...88شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 89شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...90شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...91شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...92شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 93شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...94شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 95شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 96شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...97شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 98شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...99شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 100شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...101شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 102شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...103شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 104شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 105شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...106شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...107شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 108شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...109شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 110شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 111شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...112شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...113شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...114شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 115شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...116شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...117شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...118شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...119شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...120شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...121شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...122شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...123شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 124شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...125شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 126شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 127شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 128شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 129شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 130شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 131شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...132شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...133شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...134شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...135شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 136شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 137شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 138شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...139شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 140شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 141شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 142شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...143شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 144شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 145شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...146شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...147شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...148شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...149شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...150شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 151شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 152شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 153شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 154شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 155شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 156شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 157شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...158شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...159شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...160شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...161شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 162شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 163شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 164شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...165شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 166شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 167شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...168شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 169شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 170شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 171شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...172شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...173شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...174شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...175شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 176شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 177شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...178شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...179شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 180شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 181شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 182شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...183شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 184شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...185شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...186شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...187شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...188شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...189شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...190شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...191شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...192شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...193شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 194شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...195شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 196شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...197شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 198شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...199شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...200شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...201شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...202شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...203شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...204شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 205شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...206شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 207شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...208شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 209شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 210شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 211شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 212شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 213شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...214شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 215شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...216شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 217شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 218شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...219شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...220شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 221شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 222شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...223شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...224شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...225شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 226شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 227شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...228شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...229شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 230شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 231شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...232شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...233شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 234شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...235شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...236شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 237شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...238شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 239شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...240شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...241شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...242شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...243شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...244شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...245شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...246شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...247شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...248شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...249شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 250شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...251شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...252شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...253شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...254شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...255شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 256شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 257شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...258شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 259شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...260شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 261شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...262شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 263شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...264شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 265شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...266شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...267شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 268شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 269شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 270شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 271شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...272شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 273شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 274شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 275شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...276شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...277شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...278شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...279شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...280شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...281شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...282شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...283شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 284شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...285شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...286شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...287شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...288شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 289شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...290شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...291شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...292شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...293شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...294شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 295شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...296شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...297شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 298شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 299شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 300شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 301شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...302شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 303شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 304شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...305شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 306شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...307شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...308شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...309شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...310شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 311شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 312شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 313شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...314شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...315شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...316شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...317شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 318شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...319شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...320شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...321شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...322شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...323شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...324شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...325شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...326شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 327شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...328شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 329شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 330شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 331شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 332شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 333شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 334شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...335شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...336شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 337شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 338شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 339شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 340شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 341شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 342شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 343شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 344شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 345شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 346شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 347شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 348شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 349شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...350شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 351شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 352شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...353شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 354شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...355شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 356شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 357شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...358شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 359شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...360شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...361شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...362شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 363شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 364شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 365شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...366شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 367شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...368شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...369شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 370شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...371شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...372شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...373شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...374شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 375شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...376شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 377شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 378شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 379شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...380شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...381شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 382شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...383شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...384شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...385شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...386شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...387شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...388شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...389شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 390شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 391شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 392شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 393شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 394شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...395شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 396شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 397شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...398شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 399شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 400شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...401شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...402شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 403شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...404شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 405شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 406شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...407شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 408شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 409شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...410شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...411شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ