به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست

790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست
در پیش او نهد به زمین حور پشت دست
خوردم هزار نیش و نشد نوش حاصلم
تا کی نهم به خانه زنبور پشت دست
بر سایلان کریم حقارت نمی کند
دهقان نمی زند به صف مور پشت دست
سیلی خورد طبیب ز بر و از نبض من
داغم زند به مرهم کافور پشت دست
حق گوی را کسی نتواند خموش کرد
کاری نکرد بر لب منصور پشت دست
داری مسیح تا ید بیضا در آستین
پنهان مساز از من رنجور پشت دست
ای سیدا ز جود صدایی نشد بلند
چندان زدم به چینی فغفور پشت دست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۸: بهر خصم از خسروان امداد می باید گ ...2شمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست 3شمارهٔ ۱۶۰: از رفیق رهنما طبع گدا آسوده است 4شمارهٔ ۱۶۱: آمد خزان و عیش و طرب از زمانه رفت 5شمارهٔ ۱۶۲: لاله رویی آمد و آتش به داغم کرد و ...6شمارهٔ ۱۶۳: آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت 7شمارهٔ ۱۶۴: در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است 8شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 9شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...10شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 11شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 12شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...13شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 14شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...15شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 16شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 17شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 18شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...19شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...20شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...21شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...22شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...23شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...24شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 25شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...26شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...27شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 28شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...29شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...30شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 31شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 32شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 33شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...34شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 35شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 36شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 37شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...38شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 39شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 40شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 41شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 42شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...43شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...44شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 45شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...46شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...47شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...48شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...49شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 50شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 51شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...52شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 53شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 54شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...55شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 56شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...57شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...58شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...59شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 60شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...61شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 62شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...63شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...64شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...65شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...66شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...67شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 68شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...69شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...70شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...71شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...72شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 73شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 74شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 75شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...76شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...77شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 78شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 79شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...80شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 81شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...82شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...83شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...84شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 85شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...86شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 87شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 88شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...89شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 90شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...91شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 92شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...93شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 94شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...95شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 96شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 97شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...98شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...99شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 100شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...101شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 102شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 103شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...104شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...105شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...106شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 107شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...108شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...109شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...110شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...111شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...112شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...113شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...114شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...115شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 116شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...117شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 118شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 119شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 120شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 121شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 122شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 123شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...124شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...125شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...126شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...127شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 128شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 129شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 130شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...131شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 132شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 133شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 134شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...135شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 136شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 137شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...138شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...139شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...140شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...141شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...142شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 143شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 144شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 145شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 146شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 147شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 148شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 149شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...150شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...151شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...152شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...153شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 154شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 155شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 156شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...157شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 158شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 159شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...160شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 161شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 162شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 163شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...164شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...165شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...166شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...167شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 168شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 169شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...170شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...171شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 172شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 173شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 174شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...175شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 176شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...177شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...178شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...179شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...180شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...181شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...182شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...183شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...184شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...185شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 186شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...187شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 188شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...189شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 190شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...191شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...192شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...193شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...194شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...195شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...196شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 197شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...198شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 199شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...200شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 201شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 202شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 203شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 204شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 205شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...206شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 207شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...208شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 209شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 210شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...211شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...212شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 213شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 214شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...215شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...216شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...217شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 218شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 219شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...220شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...221شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 222شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 223شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...224شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...225شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 226شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...227شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...228شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 229شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...230شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 231شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...232شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...233شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...234شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...235شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...236شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...237شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...238شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...239شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...240شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...241شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 242شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...243شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...244شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...245شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...246شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...247شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 248شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 249شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...250شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 251شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...252شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 253شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...254شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 255شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...256شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 257شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...258شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...259شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 260شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 261شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 262شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 263شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...264شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 265شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 266شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 267شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...268شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...269شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...270شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...271شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...272شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...273شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...274شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...275شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 276شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...277شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...278شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...279شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...280شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 281شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...282شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...283شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...284شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...285شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...286شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 287شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...288شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...289شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 290شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 291شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 292شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 293شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...294شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 295شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 296شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...297شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 298شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...299شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...300شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...301شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...302شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 303شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 304شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 305شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...306شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...307شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...308شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...309شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 310شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...311شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...312شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...313شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...314شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...315شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...316شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...317شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...318شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 319شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...320شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 321شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 322شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 323شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 324شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 325شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 326شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...327شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...328شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 329شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 330شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 331شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 332شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 333شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 334شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 335شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 336شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 337شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 338شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 339شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 340شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 341شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...342شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 343شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 344شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...345شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 346شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...347شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 348شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 349شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...350شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 351شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...352شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...353شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...354شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 355شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 356شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 357شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...358شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 359شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...360شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...361شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 362شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...363شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...364شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...365شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...366شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 367شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...368شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 369شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 370شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 371شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...372شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...373شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 374شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...375شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...376شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...377شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...378شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...379شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...380شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...381شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 382شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 383شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 384شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 385شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 386شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...387شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 388شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 389شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...390شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 391شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 392شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...393شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...394شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 395شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...396شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 397شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 398شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...399شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 400شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 401شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...402شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...403شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ