کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است
    از روی باغ رنگ چو شبنم پریده است
    نقاش دست و بازوی خود بوسه می زند
    گویا کمان ابروی او را کشیده است
    ننهاده پا به خانه آئینه از حجاب
    این ساده روی صورت خود را ندیده است
    گل را گرفته بر در باغ ایستاده است
    باد بهار آمدنش را شنیده است
    هر کس نهاده پا به در اهل روزگار
    بسیار همچو آبله در خون تپیده است
    در باغ آرزو که نهالی نشانده یی
    عمرت گذشت میوه او نارسیده است
    می آمد از چمن مگر آن شوخ سیدا
    مانند غنچه مرغ دلم آرمیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha