به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۴۹: سرگشته آسمان به هوای محمد است

800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سرگشته آسمان به هوای محمد است
خورشید پاسبان سرای محمد است
بر هر زمین که پنجه دواینده شاخ گل
نقش کف مبارک پای محمد است
رضوان اگر چه بر در جنت نشسته است
بر کف گرفته کاسه گدای محمد است
روزی که آفتاب قیامت شود علم
کونین در سراغ لوای محمد است
نه اطلس سپهر که افلاک نام اوست
یک پرده یی ز پرده سرای محمد است
هر عضو من ز درد به فریاد آمدست
ایستاده منتظر به دوای محمد است
ای دل بیا به جا که مسیحا دم آمدست
ای غم برو ز سینه که جای محمد است
ای سیدا همیشه زبان در دهان من
سرگرم چون قلم به ثنای محمد است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴۸: دل در برم چو کعبه مقام محمد است 2شمارهٔ ۱۴۹: سرگشته آسمان به هوای محمد است 3شمارهٔ ۱۵۰: دل در برم چو کعبه دیار محمد است 4شمارهٔ ۱۵۱: والشمس والضحی گل روی محمد است 5شمارهٔ ۱۵۲: آنکه می گرید به حالم چشم خونین من ...6شمارهٔ ۱۵۳: بیا به کلبه ام ای ماهرو صفا اینجا ...7شمارهٔ ۱۵۴: تا هوایت بر سر باد صبا افتاده است 8شمارهٔ ۱۵۵: دل به دام کاکل آن دلربا افتاده اس ...9شمارهٔ ۱۵۶: در باغ اثر ز ناله بلبل نمانده است 10شمارهٔ ۱۵۷: جود و سخا به مردم عالم نمانده است 11شمارهٔ ۱۵۸: بهر خصم از خسروان امداد می باید گ ...12شمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست 13شمارهٔ ۱۶۰: از رفیق رهنما طبع گدا آسوده است 14شمارهٔ ۱۶۱: آمد خزان و عیش و طرب از زمانه رفت 15شمارهٔ ۱۶۲: لاله رویی آمد و آتش به داغم کرد و ...16شمارهٔ ۱۶۳: آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت 17شمارهٔ ۱۶۴: در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است 18شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 19شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...20شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 21شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 22شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...23شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 24شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...25شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 26شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 27شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 28شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...29شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...30شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...31شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...32شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...33شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...34شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 35شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...36شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...37شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 38شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...39شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...40شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 41شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 42شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 43شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...44شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 45شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 46شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 47شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...48شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 49شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 50شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 51شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 52شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...53شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...54شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 55شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...56شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...57شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...58شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...59شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 60شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 61شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...62شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 63شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 64شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...65شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 66شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...67شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...68شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...69شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 70شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...71شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 72شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...73شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...74شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...75شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...76شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...77شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 78شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...79شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...80شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...81شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...82شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 83شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 84شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 85شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...86شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...87شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 88شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 89شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...90شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 91شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...92شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...93شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...94شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 95شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...96شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 97شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 98شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...99شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 100شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...101شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 102شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...103شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 104شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...105شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 106شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 107شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...108شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...109شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 110شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...111شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 112شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 113شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...114شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...115شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...116شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 117شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...118شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...119شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...120شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...121شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...122شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...123شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...124شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...125شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 126شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...127شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 128شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 129شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 130شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 131شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 132شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 133شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...134شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...135شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...136شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...137شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 138شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 139شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 140شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...141شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 142شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 143شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 144شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...145شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 146شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 147شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...148شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...149شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...150شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...151شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...152شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 153شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 154شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 155شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 156شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 157شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 158شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 159شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...160شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...161شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...162شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...163شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 164شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 165شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 166شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...167شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 168شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 169شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...170شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 171شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 172شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 173شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...174شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...175شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...176شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...177شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 178شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 179شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...180شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...181شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 182شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 183شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 184شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...185شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 186شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...187شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...188شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...189شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...190شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...191شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...192شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...193شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...194شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...195شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 196شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...197شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 198شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...199شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 200شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...201شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...202شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...203شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...204شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...205شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...206شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 207شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...208شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 209شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...210شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 211شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 212شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 213شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 214شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 215شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...216شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 217شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...218شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 219شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 220شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...221شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...222شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 223شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 224شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...225شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...226شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...227شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 228شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 229شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...230شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...231شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 232شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 233شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...234شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...235شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 236شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...237شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...238شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 239شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...240شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 241شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...242شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...243شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...244شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...245شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...246شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...247شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...248شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...249شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...250شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...251شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 252شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...253شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...254شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...255شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...256شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...257شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 258شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 259شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...260شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 261شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...262شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 263شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...264شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 265شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...266شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 267شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...268شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...269شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 270شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 271شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 272شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 273شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...274شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 275شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 276شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 277شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...278شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...279شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...280شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...281شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...282شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...283شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...284شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...285شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 286شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...287شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...288شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...289شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...290شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 291شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...292شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...293شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...294شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...295شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...296شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 297شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...298شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...299شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 300شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 301شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 302شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 303شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...304شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 305شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 306شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...307شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 308شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...309شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...310شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...311شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...312شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 313شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 314شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 315شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...316شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...317شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...318شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...319شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 320شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...321شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...322شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...323شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...324شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...325شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...326شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...327شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...328شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 329شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...330شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 331شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 332شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 333شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 334شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 335شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 336شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...337شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...338شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 339شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 340شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 341شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 342شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 343شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 344شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 345شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 346شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 347شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 348شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 349شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 350شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 351شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...352شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 353شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 354شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...355شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 356شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...357شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 358شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 359شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...360شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 361شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...362شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...363شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...364شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 365شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 366شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 367شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...368شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 369شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...370شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...371شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 372شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...373شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...374شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...375شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...376شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 377شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...378شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 379شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 380شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 381شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...382شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...383شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 384شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...385شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...386شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...387شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...388شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...389شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...390شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...391شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 392شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 393شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 394شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 395شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 396شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...397شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 398شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 399شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...400شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 401شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 402شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...403شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...404شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 405شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...406شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 407شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 408شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...409شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 410شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 411شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...412شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...413شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ