کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فتنه جویی دوش تاراج دل و جان کرد و رفت
    خانه ام را آمد و چون سیل ویران کرد و رفت
    همچو گل اوراق اجزایم به هم پیوسته بود
    چون دم صبح خزان آمد پریشان کرد و رفت
    کلبه ام را داد بر باد فنا چون گردباد
    دامن خود بر زد و رو در بیابان کرد و رفت
    خانه ام بود از وصال او گلستان ارم
    خیر باد او به خاک تیره یکسان کرد و رفت
    بست بر بازو کمان و گوشه ابرو نمود
    سینه را سوراخ ها از خار مژگان کرد و رفت
    آمد و بال پر پروانه را مقراض کرد
    شمع بزمم را چراغ زیر دامان کرد و رفت
    روزگاری داغ او را داشتم در دل نهان
    بر سر من آمد و چون گل نمایان کرد و رفت
    غنچه وار افگند در اندیشه دور و دراز
    جوش سودایش سرم را پر ز سودا کرد و رفت
    از غم او شیشه ها کردند ساغر را وداع
    آمد و اسباب عیشم را پریشان کرد و رفت
    روز محشر دامنش خواهم گرفت ای سیدا
    در حق من ظلم ها آن نامسلمان کرد و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha