سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۷: فتنه جویی دوش تاراج دل و جان کرد و رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فتنه جویی دوش تاراج دل و جان کرد و رفت خانه ام را آمد و چون سیل ویران کرد و رفت همچو گل اوراق اجزایم به هم پیوسته بود چون دم صبح خزان آمد پریشان کرد و رفت کلبه ام را داد بر باد فنا چون گردباد دامن خود بر زد و رو در بیابان کرد و رفت خانه ام بود از وصال او گلستان ارم خیر باد او به خاک تیره یکسان کرد و رفت بست بر بازو کمان و گوشه ابرو نمود سینه را سوراخ ها از خار مژگان کرد و رفت آمد و بال پر پروانه را مقراض کرد شمع بزمم را چراغ زیر دامان کرد و رفت روزگاری داغ او را داشتم در دل نهان بر سر من آمد و چون گل نمایان کرد و رفت غنچه وار افگند در اندیشه دور و دراز جوش سودایش سرم را پر ز سودا کرد و رفت از غم او شیشه ها کردند ساغر را وداع آمد و اسباب عیشم را پریشان کرد و رفت روز محشر دامنش خواهم گرفت ای سیدا در حق من ظلم ها آن نامسلمان کرد و رفت سیدای نَسَفی