به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۲۱: در دل خوبان به جای مهر دایم کینه است

1120عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در دل خوبان به جای مهر دایم کینه است
کار این آهندلان بر عکس چون آئینه است
راز دل را ما چو گل افشان عالم کرده ایم
در کف دست است ما را آنچه در گنجینه است
می خوریم امروز افسوس حیات رفته ار
در بغل داریم تقویمی که از پارینه است
روز شنبه هست روز مرگ طفل بد مزاج
ورنه هر دم عید و هر ساعت لقب آدینه است
لاف آزادی ندارد سیدا مانند سرو
قامتت را همچو قمری بنده دیرینه است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۰: دلبر سوداگر من عزم کابل کرده است 2شمارهٔ ۱۲۱: در دل خوبان به جای مهر دایم کینه ...3شمارهٔ ۱۲۲: لعلی که منم تشنه او آب حیات است 4شمارهٔ ۱۲۳: دل در چمن مبندید آتشزده سرائیست 5شمارهٔ ۱۲۴: از غم دلی که آب نشد سد آهن است 6شمارهٔ ۱۲۵: در باغ نخل خشک ز بادام مانده است 7شمارهٔ ۱۲۶: خلعت شادی خزان از قامت گلشن گرفت 8شمارهٔ ۱۲۷: کارم ز درد عشق به مردن رسیده است 9شمارهٔ ۱۲۸: آمد بهار و غنچه به گلزار جا گرفت 10شمارهٔ ۱۲۹ - قطعه از غزل: خسرو گیتی ستان سبحا ...11شمارهٔ ۱۳۰: پیمانه یی که باده ندارد شکستنیست 12شمارهٔ ۱۳۱: شبی که از دلم آه شرر فغان برخاست 13شمارهٔ ۱۳۲: بر سر بالینم آن گل آمد و خندید و ...14شمارهٔ ۱۳۳: آمد بهار و شعله به سنگی نمانده اس ...15شمارهٔ ۱۳۴: در هیچ سینه یی گل داغی نمانده است 16شمارهٔ ۱۳۵: ای مقدم تو قبله چشم تر من است 17شمارهٔ ۱۳۶: لشکر خط آخر از ملک تو رو خواهد گر ...18شمارهٔ ۱۳۷: لشکر خط جا چو گرد آن دهان خواهد گ ...19شمارهٔ ۱۳۸: دور آن رخسار و جور آسمان خواهد گذ ...20شمارهٔ ۱۳۹: بی تو در گلشن مرا فریاد بلبل آتش ...21شمارهٔ ۱۴۰: تا در آغوش گلستان من آن سرو قد اس ...22شمارهٔ ۱۴۱: روزیم هر روز دشنام از دهان تنگ تو ...23شمارهٔ ۱۴۲: از نظر تا ابروی او رفت دینم رفته ...24شمارهٔ ۱۴۳: شمعم و پیوسته در رگهای جانم آتش ا ...25شمارهٔ ۱۴۴: رفتی و از رفتنت مرهم ز داغم رفته ...26شمارهٔ ۱۴۵: آمد بهار و سیر گلستان غنیمت است 27شمارهٔ ۱۴۶: دلبر سوداگر من عزم کابل کرد و رفت 28شمارهٔ ۱۴۷: فتنه جویی دوش تاراج دل و جان کرد ...29شمارهٔ ۱۴۸: دل در برم چو کعبه مقام محمد است 30شمارهٔ ۱۴۹: سرگشته آسمان به هوای محمد است 31شمارهٔ ۱۵۰: دل در برم چو کعبه دیار محمد است 32شمارهٔ ۱۵۱: والشمس والضحی گل روی محمد است 33شمارهٔ ۱۵۲: آنکه می گرید به حالم چشم خونین من ...34شمارهٔ ۱۵۳: بیا به کلبه ام ای ماهرو صفا اینجا ...35شمارهٔ ۱۵۴: تا هوایت بر سر باد صبا افتاده است 36شمارهٔ ۱۵۵: دل به دام کاکل آن دلربا افتاده اس ...37شمارهٔ ۱۵۶: در باغ اثر ز ناله بلبل نمانده است 38شمارهٔ ۱۵۷: جود و سخا به مردم عالم نمانده است 39شمارهٔ ۱۵۸: بهر خصم از خسروان امداد می باید گ ...40شمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست 41شمارهٔ ۱۶۰: از رفیق رهنما طبع گدا آسوده است 42شمارهٔ ۱۶۱: آمد خزان و عیش و طرب از زمانه رفت 43شمارهٔ ۱۶۲: لاله رویی آمد و آتش به داغم کرد و ...44شمارهٔ ۱۶۳: آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت 45شمارهٔ ۱۶۴: در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است 46شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 47شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...48شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 49شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 50شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...51شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 52شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...53شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 54شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 55شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 56شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...57شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...58شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...59شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...60شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...61شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...62شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 63شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...64شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...65شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 66شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...67شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...68شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 69شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 70شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 71شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...72شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 73شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 74شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 75شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...76شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 77شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 78شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 79شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 80شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...81شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...82شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 83شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...84شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...85شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...86شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...87شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 88شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 89شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...90شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 91شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 92شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...93شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 94شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...95شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...96شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...97شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 98شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...99شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 100شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...101شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...102شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...103شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...104شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...105شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 106شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...107شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...108شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...109شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...110شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 111شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 112شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 113شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...114شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...115شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 116شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 117شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...118شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 119شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...120شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...121شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...122شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 123شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...124شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 125شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 126شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...127شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 128شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...129شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 130شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...131شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 132شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...133شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 134شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 135شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...136شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...137شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 138شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...139شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 140شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 141شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...142شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...143شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...144شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 145شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...146شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...147شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...148شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...149شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...150شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...151شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...152شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...153شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 154شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...155شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 156شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 157شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 158شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 159شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 160شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 161شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...162شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...163شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...164شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...165شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 166شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 167شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 168شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...169شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 170شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 171شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 172شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...173شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 174شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 175شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...176شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...177شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...178شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...179شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...180شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 181شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 182شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 183شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 184شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 185شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 186شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 187شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...188شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...189شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...190شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...191شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 192شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 193شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 194شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...195شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 196شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 197شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...198شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 199شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 200شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 201شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...202شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...203شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...204شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...205شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 206شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 207شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...208شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...209شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 210شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 211شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 212شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...213شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 214شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...215شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...216شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...217شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...218شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...219شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...220شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...221شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...222شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...223شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 224شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...225شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 226شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...227شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 228شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...229شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...230شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...231شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...232شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...233شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...234شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 235شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...236شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 237شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...238شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 239شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 240شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 241شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 242شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 243شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...244شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 245شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...246شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 247شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 248شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...249شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...250شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 251شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 252شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...253شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...254شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...255شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 256شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 257شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...258شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...259شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 260شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 261شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...262شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...263شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 264شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...265شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...266شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 267شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...268شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 269شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...270شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...271شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...272شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...273شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...274شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...275شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...276شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...277شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...278شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...279شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 280شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...281شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...282شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...283شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...284شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...285شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 286شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 287شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...288شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 289شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...290شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 291شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...292شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 293شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...294شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 295شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...296شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...297شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 298شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 299شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 300شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 301شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...302شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 303شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 304شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 305شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...306شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...307شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...308شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...309شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...310شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...311شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...312شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...313شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 314شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...315شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...316شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...317شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...318شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 319شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...320شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...321شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...322شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...323شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...324شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 325شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...326شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...327شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 328شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 329شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 330شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 331شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...332شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 333شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 334شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...335شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 336شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...337شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...338شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...339شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...340شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 341شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 342شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 343شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...344شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...345شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...346شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...347شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 348شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...349شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...350شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...351شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...352شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...353شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...354شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...355شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...356شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 357شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...358شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 359شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 360شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 361شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 362شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 363شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 364شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...365شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...366شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 367شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 368شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 369شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 370شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 371شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 372شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 373شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 374شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 375شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 376شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 377شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 378شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 379شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...380شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 381شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 382شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...383شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 384شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...385شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 386شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 387شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...388شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 389شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...390شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...391شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...392شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 393شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 394شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 395شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...396شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 397شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...398شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...399شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 400شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...401شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...402شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...403شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...404شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 405شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...406شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 407شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 408شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 409شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...410شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...411شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 412شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...413شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...414شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...415شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...416شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...417شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...418شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...419شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 420شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 421شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 422شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 423شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 424شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...425شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 426شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 427شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...428شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 429شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 430شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...431شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...432شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 433شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...434شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 435شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 436شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...437شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 438شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 439شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...440شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...441شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ