به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۲۵: در باغ نخل خشک ز بادام مانده است

1080عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در باغ نخل خشک ز بادام مانده است
در دهر ز اهل جود همین نام مانده است
خلق جهان به راه عجب اوفتاده اند
یک سوی کفر و یک طرف اسلام مانده است
دادند آنچه بود بزرگان به سایلان
اکنون به اهل مرتبه دشنام مانده است
هر جا لبی که بود دلم کام ازو گرفت
این بار نردبان به لب بام مانده است
بی زلف او شدست پریشان حواس ما
ما را کجا دماغ سرانجام مانده است
بر هر طرف که روی نهی پای کج منه
ایام بر کنار رهت دام مانده است
رفتند اهل بزم ز ایام سیدا
کار جهان به مردم خودکام مانده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۴: از غم دلی که آب نشد سد آهن است 2شمارهٔ ۱۲۵: در باغ نخل خشک ز بادام مانده است 3شمارهٔ ۱۲۶: خلعت شادی خزان از قامت گلشن گرفت 4شمارهٔ ۱۲۷: کارم ز درد عشق به مردن رسیده است 5شمارهٔ ۱۲۸: آمد بهار و غنچه به گلزار جا گرفت 6شمارهٔ ۱۲۹ - قطعه از غزل: خسرو گیتی ستان سبحا ...7شمارهٔ ۱۳۰: پیمانه یی که باده ندارد شکستنیست 8شمارهٔ ۱۳۱: شبی که از دلم آه شرر فغان برخاست 9شمارهٔ ۱۳۲: بر سر بالینم آن گل آمد و خندید و ...10شمارهٔ ۱۳۳: آمد بهار و شعله به سنگی نمانده اس ...11شمارهٔ ۱۳۴: در هیچ سینه یی گل داغی نمانده است 12شمارهٔ ۱۳۵: ای مقدم تو قبله چشم تر من است 13شمارهٔ ۱۳۶: لشکر خط آخر از ملک تو رو خواهد گر ...14شمارهٔ ۱۳۷: لشکر خط جا چو گرد آن دهان خواهد گ ...15شمارهٔ ۱۳۸: دور آن رخسار و جور آسمان خواهد گذ ...16شمارهٔ ۱۳۹: بی تو در گلشن مرا فریاد بلبل آتش ...17شمارهٔ ۱۴۰: تا در آغوش گلستان من آن سرو قد اس ...18شمارهٔ ۱۴۱: روزیم هر روز دشنام از دهان تنگ تو ...19شمارهٔ ۱۴۲: از نظر تا ابروی او رفت دینم رفته ...20شمارهٔ ۱۴۳: شمعم و پیوسته در رگهای جانم آتش ا ...21شمارهٔ ۱۴۴: رفتی و از رفتنت مرهم ز داغم رفته ...22شمارهٔ ۱۴۵: آمد بهار و سیر گلستان غنیمت است 23شمارهٔ ۱۴۶: دلبر سوداگر من عزم کابل کرد و رفت 24شمارهٔ ۱۴۷: فتنه جویی دوش تاراج دل و جان کرد ...25شمارهٔ ۱۴۸: دل در برم چو کعبه مقام محمد است 26شمارهٔ ۱۴۹: سرگشته آسمان به هوای محمد است 27شمارهٔ ۱۵۰: دل در برم چو کعبه دیار محمد است 28شمارهٔ ۱۵۱: والشمس والضحی گل روی محمد است 29شمارهٔ ۱۵۲: آنکه می گرید به حالم چشم خونین من ...30شمارهٔ ۱۵۳: بیا به کلبه ام ای ماهرو صفا اینجا ...31شمارهٔ ۱۵۴: تا هوایت بر سر باد صبا افتاده است 32شمارهٔ ۱۵۵: دل به دام کاکل آن دلربا افتاده اس ...33شمارهٔ ۱۵۶: در باغ اثر ز ناله بلبل نمانده است 34شمارهٔ ۱۵۷: جود و سخا به مردم عالم نمانده است 35شمارهٔ ۱۵۸: بهر خصم از خسروان امداد می باید گ ...36شمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست 37شمارهٔ ۱۶۰: از رفیق رهنما طبع گدا آسوده است 38شمارهٔ ۱۶۱: آمد خزان و عیش و طرب از زمانه رفت 39شمارهٔ ۱۶۲: لاله رویی آمد و آتش به داغم کرد و ...40شمارهٔ ۱۶۳: آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت 41شمارهٔ ۱۶۴: در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است 42شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 43شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...44شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 45شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 46شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...47شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 48شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...49شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 50شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 51شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 52شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...53شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...54شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...55شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...56شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...57شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...58شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 59شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...60شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...61شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 62شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...63شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...64شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 65شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 66شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 67شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...68شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 69شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 70شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 71شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...72شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 73شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 74شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 75شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 76شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...77شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...78شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 79شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...80شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...81شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...82شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...83شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 84شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 85شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...86شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 87شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 88شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...89شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 90شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...91شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...92شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...93شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 94شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...95شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 96شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...97شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...98شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...99شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...100شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...101شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 102شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...103شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...104شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...105شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...106شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 107شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 108شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 109شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...110شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...111شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 112شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 113شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...114شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 115شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...116شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...117شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...118شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 119شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...120شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 121شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 122شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...123شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 124شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...125شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 126شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...127شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 128شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...129شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 130شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 131شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...132شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...133شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 134شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...135شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 136شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 137شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...138شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...139شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...140شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 141شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...142شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...143شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...144شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...145شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...146شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...147شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...148شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...149شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 150شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...151شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 152شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 153شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 154شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 155شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 156شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 157شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...158شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...159شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...160شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...161شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 162شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 163شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 164شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...165شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 166شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 167شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 168شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...169شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 170شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 171شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...172شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...173شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...174شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...175شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...176شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 177شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 178شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 179شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 180شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 181شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 182شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 183شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...184شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...185شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...186شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...187شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 188شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 189شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 190شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...191شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 192شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 193شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...194شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 195شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 196شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 197شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...198شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...199شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...200شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...201شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 202شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 203شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...204شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...205شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 206شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 207شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 208شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...209شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 210شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...211شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...212شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...213شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...214شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...215شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...216شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...217شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...218شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...219شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 220شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...221شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 222شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...223شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 224شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...225شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...226شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...227شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...228شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...229شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...230شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 231شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...232شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 233شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...234شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 235شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 236شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 237شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 238شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 239شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...240شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 241شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...242شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 243شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 244شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...245شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...246شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 247شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 248شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...249شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...250شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...251شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 252شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 253شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...254شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...255شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 256شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 257شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...258شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...259شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 260شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...261شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...262شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 263شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...264شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 265شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...266شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...267شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...268شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...269شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...270شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...271شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...272شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...273شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...274شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...275شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 276شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...277شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...278شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...279شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...280شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...281شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 282شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 283شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...284شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 285شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...286شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 287شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...288شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 289شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...290شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 291شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...292شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...293شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 294شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 295شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 296شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 297شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...298شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 299شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 300شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 301شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...302شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...303شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...304شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...305شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...306شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...307شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...308شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...309شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 310شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...311شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...312شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...313شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...314شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 315شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...316شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...317شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...318شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...319شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...320شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 321شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...322شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...323شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 324شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 325شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 326شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 327شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...328شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 329شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 330شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...331شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 332شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...333شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...334شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...335شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...336شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 337شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 338شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 339شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...340شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...341شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...342شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...343شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 344شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...345شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...346شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...347شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...348شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...349شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...350شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...351شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...352شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 353شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...354شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 355شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 356شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 357شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 358شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 359شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 360شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...361شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...362شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 363شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 364شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 365شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 366شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 367شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 368شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 369شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 370شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 371شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 372شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 373شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 374شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 375شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...376شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 377شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 378شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...379شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 380شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...381شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 382شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 383شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...384شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 385شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...386شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...387شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...388شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 389شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 390شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 391شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...392شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 393شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...394شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...395شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 396شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...397شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...398شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...399شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...400شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 401شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...402شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 403شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 404شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 405شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...406شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...407شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 408شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...409شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...410شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...411شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...412شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...413شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...414شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...415شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 416شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 417شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 418شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 419شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 420شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...421شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 422شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 423شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...424شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 425شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 426شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...427شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...428شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 429شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...430شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 431شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 432شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...433شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 434شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 435شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...436شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...437شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ