کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در هیچ سینه یی گل داغی نمانده است
    در بزم روزگار چراغی نمانده است
    مانند غنچه سر به گریبان کشیده ایم
    ما را به سیر باغ دماغی نمانده است
    دستی که گل زند به سر بلبلی کجاست
    نخل شکوفه دار به باغی نمانده است
    از جام اهل جود لبی تر نمی شود
    زین باده قطره یی به ایاغی نمانده است
    مرغان آرزو همه پرواز کرده اند
    در صحن بوستان پر زاغی نمانده است
    روشن کنند خلق چو پروانه خون خویش
    از بس که روغنی به چراغی نمانده است
    ای سیدا کرم ز جهان بس که گم شدست
    از هیچ کس امید سراغی نمانده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha