کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خلعت شادی خزان از قامت گلشن گرفت
    خون بلبل غنچه بی باک را دامن گرفت
    پرده شرم و حیا را زلف او در خون کشید
    خط ز یوسف در لباس گرگ پیراهن گرفت
    برق حسن او چو آه از حلقه آن زلف جست
    آتش او خویش را چون دود بر روزن گرفت
    آن هلال ابرو کمان از دست رستم می کشد
    خط چون افراسیابش درچه بیژن گرفت
    ناوک مژگان او از کاوش دل باز ماند
    خنجر الماس او خاصیت آهن گرفت
    پاره شد چون گل گریبانش ز دست انداز خط
    ریسمان از اشک و از مژگان خود سوزن گرفت
    با نصیحت آشنا گفتم شود بیگانه شد
    دوستان خویش را از سادگی دشمن گرفت
    سیدا روز سیه انداخت خط بر روی او
    محنت شبهای هجران زود داد من گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha