سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۶: خلعت شادی خزان از قامت گلشن گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خلعت شادی خزان از قامت گلشن گرفت خون بلبل غنچه بی باک را دامن گرفت پرده شرم و حیا را زلف او در خون کشید خط ز یوسف در لباس گرگ پیراهن گرفت برق حسن او چو آه از حلقه آن زلف جست آتش او خویش را چون دود بر روزن گرفت آن هلال ابرو کمان از دست رستم می کشد خط چون افراسیابش درچه بیژن گرفت ناوک مژگان او از کاوش دل باز ماند خنجر الماس او خاصیت آهن گرفت پاره شد چون گل گریبانش ز دست انداز خط ریسمان از اشک و از مژگان خود سوزن گرفت با نصیحت آشنا گفتم شود بیگانه شد دوستان خویش را از سادگی دشمن گرفت سیدا روز سیه انداخت خط بر روی او محنت شبهای هجران زود داد من گرفت سیدای نَسَفی