به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۱۳: پیشانی ناز او از موج نگه چین بست

850عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پیشانی ناز او از موج نگه چین بست
مژگان ستم برخاست ابروی کمر کین بست
چشم به عتاب آمد خونم به تغافل ریخت
شمشاد خرامانش در پای نگارین بست
از داغ سراپایم انگشت نما گردید
زآئینه سیمایش ملک دلم آئین بست
گلزار تماشا گشت هر جا که اقامت کرد
گلدسته رعنایی از رشته تمکین بست
خوبان ز شکر خندش در شهد فرو رفتند
لبهای شکرریزان از خنده شیرین بست
مانند گل آن سید از خار کند بستر
آسایش خود هر کس با جامه رنگین بست!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۲: بر گلویم تیغ خون افشان چو آب کوثر ...2شمارهٔ ۱۱۳: پیشانی ناز او از موج نگه چین بست 3شمارهٔ ۱۱۴: دل مرا با داغ آن ناآشنا پیچیده اس ...4شمارهٔ ۱۱۵: خال او در بند آن زلف چو شست افتاد ...5شمارهٔ ۱۱۶: همره اغیار آن گل سر به صحرا کرد و ...6شمارهٔ ۱۱۷: در برم دل عندلیب بوستان گم کرده ا ...7شمارهٔ ۱۱۸: دست کلیم داغ دل شعله رنگ ماست 8شمارهٔ ۱۱۹: دلم به پرده دریهای اشک خورسند است 9شمارهٔ ۱۲۰: دلبر سوداگر من عزم کابل کرده است 10شمارهٔ ۱۲۱: در دل خوبان به جای مهر دایم کینه ...11شمارهٔ ۱۲۲: لعلی که منم تشنه او آب حیات است 12شمارهٔ ۱۲۳: دل در چمن مبندید آتشزده سرائیست 13شمارهٔ ۱۲۴: از غم دلی که آب نشد سد آهن است 14شمارهٔ ۱۲۵: در باغ نخل خشک ز بادام مانده است 15شمارهٔ ۱۲۶: خلعت شادی خزان از قامت گلشن گرفت 16شمارهٔ ۱۲۷: کارم ز درد عشق به مردن رسیده است 17شمارهٔ ۱۲۸: آمد بهار و غنچه به گلزار جا گرفت 18شمارهٔ ۱۲۹ - قطعه از غزل: خسرو گیتی ستان سبحا ...19شمارهٔ ۱۳۰: پیمانه یی که باده ندارد شکستنیست 20شمارهٔ ۱۳۱: شبی که از دلم آه شرر فغان برخاست 21شمارهٔ ۱۳۲: بر سر بالینم آن گل آمد و خندید و ...22شمارهٔ ۱۳۳: آمد بهار و شعله به سنگی نمانده اس ...23شمارهٔ ۱۳۴: در هیچ سینه یی گل داغی نمانده است 24شمارهٔ ۱۳۵: ای مقدم تو قبله چشم تر من است 25شمارهٔ ۱۳۶: لشکر خط آخر از ملک تو رو خواهد گر ...26شمارهٔ ۱۳۷: لشکر خط جا چو گرد آن دهان خواهد گ ...27شمارهٔ ۱۳۸: دور آن رخسار و جور آسمان خواهد گذ ...28شمارهٔ ۱۳۹: بی تو در گلشن مرا فریاد بلبل آتش ...29شمارهٔ ۱۴۰: تا در آغوش گلستان من آن سرو قد اس ...30شمارهٔ ۱۴۱: روزیم هر روز دشنام از دهان تنگ تو ...31شمارهٔ ۱۴۲: از نظر تا ابروی او رفت دینم رفته ...32شمارهٔ ۱۴۳: شمعم و پیوسته در رگهای جانم آتش ا ...33شمارهٔ ۱۴۴: رفتی و از رفتنت مرهم ز داغم رفته ...34شمارهٔ ۱۴۵: آمد بهار و سیر گلستان غنیمت است 35شمارهٔ ۱۴۶: دلبر سوداگر من عزم کابل کرد و رفت 36شمارهٔ ۱۴۷: فتنه جویی دوش تاراج دل و جان کرد ...37شمارهٔ ۱۴۸: دل در برم چو کعبه مقام محمد است 38شمارهٔ ۱۴۹: سرگشته آسمان به هوای محمد است 39شمارهٔ ۱۵۰: دل در برم چو کعبه دیار محمد است 40شمارهٔ ۱۵۱: والشمس والضحی گل روی محمد است 41شمارهٔ ۱۵۲: آنکه می گرید به حالم چشم خونین من ...42شمارهٔ ۱۵۳: بیا به کلبه ام ای ماهرو صفا اینجا ...43شمارهٔ ۱۵۴: تا هوایت بر سر باد صبا افتاده است 44شمارهٔ ۱۵۵: دل به دام کاکل آن دلربا افتاده اس ...45شمارهٔ ۱۵۶: در باغ اثر ز ناله بلبل نمانده است 46شمارهٔ ۱۵۷: جود و سخا به مردم عالم نمانده است 47شمارهٔ ۱۵۸: بهر خصم از خسروان امداد می باید گ ...48شمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست 49شمارهٔ ۱۶۰: از رفیق رهنما طبع گدا آسوده است 50شمارهٔ ۱۶۱: آمد خزان و عیش و طرب از زمانه رفت 51شمارهٔ ۱۶۲: لاله رویی آمد و آتش به داغم کرد و ...52شمارهٔ ۱۶۳: آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت 53شمارهٔ ۱۶۴: در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است 54شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 55شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...56شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 57شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 58شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...59شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 60شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...61شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 62شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 63شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 64شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...65شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...66شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...67شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...68شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...69شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...70شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 71شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...72شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...73شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 74شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...75شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...76شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 77شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 78شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 79شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...80شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 81شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 82شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 83شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...84شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 85شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 86شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 87شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 88شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...89شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...90شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 91شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...92شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...93شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...94شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...95شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 96شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 97شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...98شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 99شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 100شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...101شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 102شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...103شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...104شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...105شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 106شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...107شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 108شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...109شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...110شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...111شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...112شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...113شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 114شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...115شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...116شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...117شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...118شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 119شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 120شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 121شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...122شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...123شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 124شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 125شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...126شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 127شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...128شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...129شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...130شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 131شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...132شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 133شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 134شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...135شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 136شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...137شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 138شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...139شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 140شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...141شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 142شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 143شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...144شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...145شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 146شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...147شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 148شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 149شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...150شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...151شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...152شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 153شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...154شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...155شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...156شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...157شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...158شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...159شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...160شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...161شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 162شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...163شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 164شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 165شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 166شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 167شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 168شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 169شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...170شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...171شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...172شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...173شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 174شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 175شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 176شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...177شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 178شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 179شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 180شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...181شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 182شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 183شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...184شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...185شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...186شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...187شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...188شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 189شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 190شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 191شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 192شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 193شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 194شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 195شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...196شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...197شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...198شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...199شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 200شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 201شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 202شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...203شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 204شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 205شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...206شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 207شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 208شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 209شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...210شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...211شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...212شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...213شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 214شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 215شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...216شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...217شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 218شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 219شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 220شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...221شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 222شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...223شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...224شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...225شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...226شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...227شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...228شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...229شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...230شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...231شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 232شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...233شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 234شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...235شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 236شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...237شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...238شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...239شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...240شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...241شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...242شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 243شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...244شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 245شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...246شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 247شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 248شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 249شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 250شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 251شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...252شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 253شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...254شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 255شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 256شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...257شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...258شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 259شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 260شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...261شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...262شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...263شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 264شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 265شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...266شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...267شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 268شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 269شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...270شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...271شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 272شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...273شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...274شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 275شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...276شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 277شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...278شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...279شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...280شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...281شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...282شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...283شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...284شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...285شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...286شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...287شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 288شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...289شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...290شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...291شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...292شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...293شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 294شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 295شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...296شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 297شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...298شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 299شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...300شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 301شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...302شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 303شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...304شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...305شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 306شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 307شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 308شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 309شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...310شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 311شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 312شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 313شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...314شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...315شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...316شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...317شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...318شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...319شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...320شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...321شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 322شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...323شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...324شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...325شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...326شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 327شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...328شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...329شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...330شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...331شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...332شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 333شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...334شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...335شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 336شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 337شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 338شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 339شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...340شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 341شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 342شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...343شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 344شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...345شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...346شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...347شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...348شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 349شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 350شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 351شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...352شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...353شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...354شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...355شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 356شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...357شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...358شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...359شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...360شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...361شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...362شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...363شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...364شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 365شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...366شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 367شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 368شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 369شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 370شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 371شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 372شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...373شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...374شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 375شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 376شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 377شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 378شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 379شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 380شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 381شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 382شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 383شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 384شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 385شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 386شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 387شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...388شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 389شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 390شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...391شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 392شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...393شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 394شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 395شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...396شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 397شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...398شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...399شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...400شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 401شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 402شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 403شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...404شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 405شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...406شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...407شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 408شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...409شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...410شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...411شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...412شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 413شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...414شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 415شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 416شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 417شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...418شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...419شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 420شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...421شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...422شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...423شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...424شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...425شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...426شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...427شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 428شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 429شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 430شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 431شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 432شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...433شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 434شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 435شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...436شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 437شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 438شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...439شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...440شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 441شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...442شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 443شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 444شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...445شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 446شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 447شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...448شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...449شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ