به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۱۱۸: دست کلیم داغ دل شعله رنگ ماست

790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دست کلیم داغ دل شعله رنگ ماست
دیوانه کوه طور ز سودای سنگ ماست
یکدانه حرص خاک نشین کرد دام را
افلاس ما ز خاصیت چشم تنگ ماست
یوسف شد از دعای زلیخا عزیز مصر
روی تو لاله گون ز رخ کاه رنگ ماست
تا آشنا شدیم به آن دیار سیدا
هر کس که هست در پی اسباب جنگ ماست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۷: در برم دل عندلیب بوستان گم کرده ا ...2شمارهٔ ۱۱۸: دست کلیم داغ دل شعله رنگ ماست 3شمارهٔ ۱۱۹: دلم به پرده دریهای اشک خورسند است 4شمارهٔ ۱۲۰: دلبر سوداگر من عزم کابل کرده است 5شمارهٔ ۱۲۱: در دل خوبان به جای مهر دایم کینه ...6شمارهٔ ۱۲۲: لعلی که منم تشنه او آب حیات است 7شمارهٔ ۱۲۳: دل در چمن مبندید آتشزده سرائیست 8شمارهٔ ۱۲۴: از غم دلی که آب نشد سد آهن است 9شمارهٔ ۱۲۵: در باغ نخل خشک ز بادام مانده است 10شمارهٔ ۱۲۶: خلعت شادی خزان از قامت گلشن گرفت 11شمارهٔ ۱۲۷: کارم ز درد عشق به مردن رسیده است 12شمارهٔ ۱۲۸: آمد بهار و غنچه به گلزار جا گرفت 13شمارهٔ ۱۲۹ - قطعه از غزل: خسرو گیتی ستان سبحا ...14شمارهٔ ۱۳۰: پیمانه یی که باده ندارد شکستنیست 15شمارهٔ ۱۳۱: شبی که از دلم آه شرر فغان برخاست 16شمارهٔ ۱۳۲: بر سر بالینم آن گل آمد و خندید و ...17شمارهٔ ۱۳۳: آمد بهار و شعله به سنگی نمانده اس ...18شمارهٔ ۱۳۴: در هیچ سینه یی گل داغی نمانده است 19شمارهٔ ۱۳۵: ای مقدم تو قبله چشم تر من است 20شمارهٔ ۱۳۶: لشکر خط آخر از ملک تو رو خواهد گر ...21شمارهٔ ۱۳۷: لشکر خط جا چو گرد آن دهان خواهد گ ...22شمارهٔ ۱۳۸: دور آن رخسار و جور آسمان خواهد گذ ...23شمارهٔ ۱۳۹: بی تو در گلشن مرا فریاد بلبل آتش ...24شمارهٔ ۱۴۰: تا در آغوش گلستان من آن سرو قد اس ...25شمارهٔ ۱۴۱: روزیم هر روز دشنام از دهان تنگ تو ...26شمارهٔ ۱۴۲: از نظر تا ابروی او رفت دینم رفته ...27شمارهٔ ۱۴۳: شمعم و پیوسته در رگهای جانم آتش ا ...28شمارهٔ ۱۴۴: رفتی و از رفتنت مرهم ز داغم رفته ...29شمارهٔ ۱۴۵: آمد بهار و سیر گلستان غنیمت است 30شمارهٔ ۱۴۶: دلبر سوداگر من عزم کابل کرد و رفت 31شمارهٔ ۱۴۷: فتنه جویی دوش تاراج دل و جان کرد ...32شمارهٔ ۱۴۸: دل در برم چو کعبه مقام محمد است 33شمارهٔ ۱۴۹: سرگشته آسمان به هوای محمد است 34شمارهٔ ۱۵۰: دل در برم چو کعبه دیار محمد است 35شمارهٔ ۱۵۱: والشمس والضحی گل روی محمد است 36شمارهٔ ۱۵۲: آنکه می گرید به حالم چشم خونین من ...37شمارهٔ ۱۵۳: بیا به کلبه ام ای ماهرو صفا اینجا ...38شمارهٔ ۱۵۴: تا هوایت بر سر باد صبا افتاده است 39شمارهٔ ۱۵۵: دل به دام کاکل آن دلربا افتاده اس ...40شمارهٔ ۱۵۶: در باغ اثر ز ناله بلبل نمانده است 41شمارهٔ ۱۵۷: جود و سخا به مردم عالم نمانده است 42شمارهٔ ۱۵۸: بهر خصم از خسروان امداد می باید گ ...43شمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست 44شمارهٔ ۱۶۰: از رفیق رهنما طبع گدا آسوده است 45شمارهٔ ۱۶۱: آمد خزان و عیش و طرب از زمانه رفت 46شمارهٔ ۱۶۲: لاله رویی آمد و آتش به داغم کرد و ...47شمارهٔ ۱۶۳: آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت 48شمارهٔ ۱۶۴: در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است 49شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 50شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...51شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 52شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 53شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...54شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 55شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...56شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 57شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 58شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 59شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...60شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...61شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...62شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...63شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...64شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...65شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 66شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...67شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...68شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 69شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...70شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...71شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 72شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 73شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 74شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...75شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 76شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 77شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 78شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...79شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 80شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 81شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 82شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 83شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...84شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...85شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 86شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...87شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...88شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...89شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...90شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 91شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 92شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...93شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 94شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 95شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...96شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 97شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...98شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...99شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...100شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 101شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...102شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 103شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...104شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...105شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...106شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...107شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...108شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 109شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...110شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...111شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...112شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...113شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 114شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 115شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 116شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...117شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...118شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 119شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 120شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...121شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 122شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...123شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...124شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...125شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 126شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...127شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 128شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 129شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...130شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 131شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...132شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 133شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...134شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 135شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...136شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 137شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 138شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...139شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...140شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 141شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...142شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 143شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 144شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...145شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...146شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...147شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 148شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...149شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...150شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...151شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...152شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...153شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...154شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...155شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...156شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 157شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...158شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 159شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 160شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 161شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 162شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 163شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 164شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...165شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...166شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...167شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...168شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 169شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 170شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 171شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...172شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 173شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 174شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 175شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...176شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 177شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 178شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...179شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...180شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...181شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...182شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...183شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 184شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 185شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 186شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 187شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 188شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 189شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 190شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...191شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...192شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...193شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...194شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 195شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 196شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 197شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...198شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 199شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 200شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...201شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 202شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 203شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 204شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...205شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...206شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...207شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...208شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 209شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 210شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...211شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...212شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 213شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 214شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 215شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...216شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 217شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...218شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...219شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...220شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...221شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...222شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...223شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...224شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...225شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...226شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 227شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...228شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 229شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...230شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 231شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...232شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...233شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...234شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...235شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...236شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...237شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 238شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...239شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 240شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...241شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 242شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 243شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 244شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 245شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 246شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...247شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 248شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...249شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 250شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 251شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...252شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...253شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 254شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 255شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...256شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...257شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...258شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 259شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 260شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...261شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...262شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 263شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 264شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...265شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...266شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 267شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...268شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...269شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 270شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...271شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 272شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...273شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...274شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...275شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...276شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...277شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...278شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...279شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...280شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...281شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...282شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 283شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...284شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...285شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...286شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...287شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...288شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 289شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 290شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...291شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 292شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...293شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 294شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...295شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 296شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...297شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 298شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...299شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...300شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 301شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 302شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 303شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 304شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...305شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 306شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 307شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 308شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...309شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...310شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...311شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...312شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...313شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...314شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...315شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...316شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 317شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...318شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...319شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...320شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...321شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 322شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...323شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...324شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...325شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...326شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...327شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 328شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...329شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...330شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 331شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 332شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 333شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 334شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...335شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 336شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 337شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...338شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 339شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...340شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...341شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...342شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...343شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 344شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 345شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 346شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...347شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...348شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...349شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...350شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 351شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...352شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...353شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...354شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...355شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...356شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...357شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...358شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...359شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 360شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...361شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 362شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 363شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 364شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 365شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 366شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 367شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...368شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...369شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 370شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 371شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 372شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 373شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 374شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 375شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 376شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 377شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 378شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 379شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 380شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 381شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 382شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...383شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 384شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 385شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...386شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 387شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...388شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 389شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 390شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...391شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 392شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...393شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...394شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...395شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 396شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 397شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 398شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...399شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 400شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...401شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...402شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 403شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...404شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...405شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...406شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...407شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 408شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...409شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 410شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 411شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 412شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...413شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...414شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 415شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...416شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...417شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...418شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...419شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...420شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...421شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...422شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 423شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 424شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 425شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 426شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 427شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...428شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 429شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 430شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...431شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 432شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 433شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...434شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...435شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 436شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...437شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 438شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 439شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...440شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 441شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 442شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...443شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...444شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ