سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴: ز رخ گر آن پری رو دور گرداند نقابش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز رخ گر آن پری رو دور گرداند نقابش را کند سنگ فلاخن چرخ ماه و آفتابش را سر خود آرد و در حلقه فتراکش آویزد اگر آهو ببیند شوخی چشم رکابش را درون کلبه تاریک خود چشمی که من دارم فلک پیراهن فانوس سازد ماهتابش را دهد جان کشته معشوق را کیفیت عاشق به پرواز آورد پروانه ام مرغ کبابش را به چشمش هر که اندازد نظر خاموش می گردد نباشد سرمه حاجت نرگس چشم سیاهش را پریشان است همچون زلف خوبان سرو در گلشن مگر از جوی سنبل باغبان دادست آبش را به توران سیدا ناصرعلی از هند اگر آید بگوید بی تأمل طوطی کلکم جوابش را سیدای نَسَفی