به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۷۷: ای نگاهت متکای جان به غارت داده ها

800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای نگاهت متکای جان به غارت داده‌ها
گردش چشمت کمند وحدت آزاده‌ها
بر زمین خاکساران تا قدم آورده‌ای
نقش پایت می‌زند گل بر سر افتاده‌ها
نام آزادی برآوردند در باغ جهان
همچو سرو بوستان در خدمتت ایستاده‌ها
من کجا ای شیخ و بزم توبه‌فرمایان کجا
می‌پرد مرغ کباب از صحبت بی‌باده‌ها
کی کنند از نیک و بد آیینه‌رویان امتیاز
می‌توان جا کرد خود را در میان ساده‌ها
گریه مستانه‌ام در خانقه آورد زور
زاهدان کردند پای انداز خم سجاده‌ها
سیدا تا دوریی منزل تو را روشن شود
همچو تار شمع پیچیدند با هم جاده‌ها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۶: گرفتم گوشه یی امروز ازدرها دویدن ه ...2شمارهٔ ۷۷: ای نگاهت متکای جان به غارت داده ها 3شمارهٔ ۷۸: ز چشمم قمریان دارند تعلیم پریدن ها 4شمارهٔ ۷۹: ساقیا می ده که موج او برد از جا مر ...5شمارهٔ ۸۰: زد بر زمین چو نقش قدم آسمان مرا 6شمارهٔ ۸۱: غنچه خسبی ها در آغوش چمن دارد مرا 7شمارهٔ ۸۲: بی قرار امروز آن سیمین بدن دارد مر ...8شمارهٔ ۸۳: خانه بر دوشم پریشان کو وطن دارد مر ...9شمارهٔ ۸۴: بی پر و بالی درین گلشن هوس باشد مر ...10شمارهٔ ۸۵: مرغ بی بالم گلستان کی هوس باشد مرا 11شمارهٔ ۸۶: ناله کردن بر سر کویش هوس باشد مرا 12شمارهٔ ۸۷: سبزه خطش کشیده در کنار آئینه را 13شمارهٔ ۸۸: در نظر روزی که آرد آن نگار آئینه ر ...14شمارهٔ ۸۹: هر که آرد در نظر آن پر حجاب آئینه ...15شمارهٔ ۹۰: خانه بر دوشم دو زانو متکا باشد مرا 16شمارهٔ ۹۱: ای خرامت را ثناگو همچو قمری هوشها 17شمارهٔ ۹۲: غنچه دارم در بغل گر مشت زر باشد مر ...18شمارهٔ ۹۳: نرگس و بادام بی او چشم بد باشد مرا 19شمارهٔ ۹۴: خانه بر دوشم کلید رزق ها باشد مرا 20شمارهٔ ۹۵: مزرع خشکم نظر بر آسمان باشد مرا 21شمارهٔ ۹۶: گردبادم دامن صحرا وطن باشد مرا 22شمارهٔ ۹۷: گل نیم در بر لباس محترم باشد مرا 23شمارهٔ ۹۸: شمعم و هرگز نمی سازد کسی روشن مرا 24شمارهٔ ۹۹: پیرم و بار گران بر کف عصا باشد مرا 25شمارهٔ ۱۰۰: در بهار از فاقه رنگ زعفران باشد م ...26شمارهٔ ۱۰۱: تیغ ابرویش اگر مد نظر باشد مرا 27شمارهٔ ۱۰۲: بهر روزی آسمان کردست سرگردان مرا 28شمارهٔ ۱۰۳: می کند سرو از حد غماز بازار مرا 29شمارهٔ ۱۰۴: مکن از بهر روزی پیشه خود بینوایی ...30شمارهٔ ۱۰۵: لطف کن یارب ازین سودا رهایی ده مر ...31شمارهٔ ۱۰۶: در صدف آب شد از کسب هوا گوهر ما 32شمارهٔ ۱۰۷: کدامین بزم از عکس رخت گلزار بود ا ...33شمارهٔ ۱۰۸: ز رویش خانه ام لبریز بود از ماهتا ...34شمارهٔ ۱۰۹: پی صید افگنی بیرون شد از بزم شراب ...35شمارهٔ ۱۱۰: جنت سپند سوز گلستان روی توست 36شمارهٔ ۱۱۱: فلک گردباد ره کاروانت 37شمارهٔ ۱۱۲: بر گلویم تیغ خون افشان چو آب کوثر ...38شمارهٔ ۱۱۳: پیشانی ناز او از موج نگه چین بست 39شمارهٔ ۱۱۴: دل مرا با داغ آن ناآشنا پیچیده اس ...40شمارهٔ ۱۱۵: خال او در بند آن زلف چو شست افتاد ...41شمارهٔ ۱۱۶: همره اغیار آن گل سر به صحرا کرد و ...42شمارهٔ ۱۱۷: در برم دل عندلیب بوستان گم کرده ا ...43شمارهٔ ۱۱۸: دست کلیم داغ دل شعله رنگ ماست 44شمارهٔ ۱۱۹: دلم به پرده دریهای اشک خورسند است 45شمارهٔ ۱۲۰: دلبر سوداگر من عزم کابل کرده است 46شمارهٔ ۱۲۱: در دل خوبان به جای مهر دایم کینه ...47شمارهٔ ۱۲۲: لعلی که منم تشنه او آب حیات است 48شمارهٔ ۱۲۳: دل در چمن مبندید آتشزده سرائیست 49شمارهٔ ۱۲۴: از غم دلی که آب نشد سد آهن است 50شمارهٔ ۱۲۵: در باغ نخل خشک ز بادام مانده است 51شمارهٔ ۱۲۶: خلعت شادی خزان از قامت گلشن گرفت 52شمارهٔ ۱۲۷: کارم ز درد عشق به مردن رسیده است 53شمارهٔ ۱۲۸: آمد بهار و غنچه به گلزار جا گرفت 54شمارهٔ ۱۲۹ - قطعه از غزل: خسرو گیتی ستان سبحا ...55شمارهٔ ۱۳۰: پیمانه یی که باده ندارد شکستنیست 56شمارهٔ ۱۳۱: شبی که از دلم آه شرر فغان برخاست 57شمارهٔ ۱۳۲: بر سر بالینم آن گل آمد و خندید و ...58شمارهٔ ۱۳۳: آمد بهار و شعله به سنگی نمانده اس ...59شمارهٔ ۱۳۴: در هیچ سینه یی گل داغی نمانده است 60شمارهٔ ۱۳۵: ای مقدم تو قبله چشم تر من است 61شمارهٔ ۱۳۶: لشکر خط آخر از ملک تو رو خواهد گر ...62شمارهٔ ۱۳۷: لشکر خط جا چو گرد آن دهان خواهد گ ...63شمارهٔ ۱۳۸: دور آن رخسار و جور آسمان خواهد گذ ...64شمارهٔ ۱۳۹: بی تو در گلشن مرا فریاد بلبل آتش ...65شمارهٔ ۱۴۰: تا در آغوش گلستان من آن سرو قد اس ...66شمارهٔ ۱۴۱: روزیم هر روز دشنام از دهان تنگ تو ...67شمارهٔ ۱۴۲: از نظر تا ابروی او رفت دینم رفته ...68شمارهٔ ۱۴۳: شمعم و پیوسته در رگهای جانم آتش ا ...69شمارهٔ ۱۴۴: رفتی و از رفتنت مرهم ز داغم رفته ...70شمارهٔ ۱۴۵: آمد بهار و سیر گلستان غنیمت است 71شمارهٔ ۱۴۶: دلبر سوداگر من عزم کابل کرد و رفت 72شمارهٔ ۱۴۷: فتنه جویی دوش تاراج دل و جان کرد ...73شمارهٔ ۱۴۸: دل در برم چو کعبه مقام محمد است 74شمارهٔ ۱۴۹: سرگشته آسمان به هوای محمد است 75شمارهٔ ۱۵۰: دل در برم چو کعبه دیار محمد است 76شمارهٔ ۱۵۱: والشمس والضحی گل روی محمد است 77شمارهٔ ۱۵۲: آنکه می گرید به حالم چشم خونین من ...78شمارهٔ ۱۵۳: بیا به کلبه ام ای ماهرو صفا اینجا ...79شمارهٔ ۱۵۴: تا هوایت بر سر باد صبا افتاده است 80شمارهٔ ۱۵۵: دل به دام کاکل آن دلربا افتاده اس ...81شمارهٔ ۱۵۶: در باغ اثر ز ناله بلبل نمانده است 82شمارهٔ ۱۵۷: جود و سخا به مردم عالم نمانده است 83شمارهٔ ۱۵۸: بهر خصم از خسروان امداد می باید گ ...84شمارهٔ ۱۵۹: آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست 85شمارهٔ ۱۶۰: از رفیق رهنما طبع گدا آسوده است 86شمارهٔ ۱۶۱: آمد خزان و عیش و طرب از زمانه رفت 87شمارهٔ ۱۶۲: لاله رویی آمد و آتش به داغم کرد و ...88شمارهٔ ۱۶۳: آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت 89شمارهٔ ۱۶۴: در گلشنی که مقدم آن گل رسیده است 90شمارهٔ ۱۶۵: نسازم ز بانگ سگانت شکایت 91شمارهٔ ۱۶۶: روزگاری شد که پشتم از غم دوران دو ...92شمارهٔ ۱۶۷: چشم تو را طبیب کجا می کند علاج 93شمارهٔ ۱۶۸: بیا و باده کش ای محتسب به پای قدح 94شمارهٔ ۱۶۹: به جستجوی تو بیرون شد از چمن گل س ...95شمارهٔ ۱۷۰: خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد 96شمارهٔ ۱۷۱: از غمت در سینه دل صدنامه انشا می ...97شمارهٔ ۱۷۲: روزی که دام زلف تو در تاب می شود 98شمارهٔ ۱۷۳: چو تیغ بر کمر آن باده نوش می آید 99شمارهٔ ۱۷۴: شبی که بر سرم آن سبزپوش می آید 100شمارهٔ ۱۷۵: در گلستان بی تو اشک از چشم بلبل م ...101شمارهٔ ۱۷۶: بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل ...102شمارهٔ ۱۷۷: به سیر گل مگر آن شوخ گلگون پوش می ...103شمارهٔ ۱۷۸: مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به ...104شمارهٔ ۱۷۹: غنچه ام آخر چو گل کام به عریانی ب ...105شمارهٔ ۱۸۰: خم تهی شد از می و دور قدح از پا ف ...106شمارهٔ ۱۸۱: ساقی بده آن می که ز دل شور برآید 107شمارهٔ ۱۸۲: خون دل از دیده ام روزی که سر بیرو ...108شمارهٔ ۱۸۳: مبادا کار من با چشمت ای مژگان خدن ...109شمارهٔ ۱۸۴: چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند 110شمارهٔ ۱۸۵: در گلستان سایه تازان قامت رعنا فت ...111شمارهٔ ۱۸۶: جلوه گر روزی که در گشن قد او می ش ...112شمارهٔ ۱۸۷: چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید 113شمارهٔ ۱۸۸: نگار من به دم چون مسیح می آید 114شمارهٔ ۱۸۹: شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند 115شمارهٔ ۱۹۰: شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته ان ...116شمارهٔ ۱۹۱: شمع بزمم از تماشای تو شاخ گل شود 117شمارهٔ ۱۹۲: دیده چرخ به ظالم نگران خواهد بود 118شمارهٔ ۱۹۳: زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید 119شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشی ...120شمارهٔ ۱۹۵: آمد خزان و سیر چمن آرزو نماند 121شمارهٔ ۱۹۶: سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد 122شمارهٔ ۱۹۷: دماغ آشفتنی از بزم اهل جود می آید 123شمارهٔ ۱۹۸: روزی که یار مست برون از چمن شود 124شمارهٔ ۱۹۹: ز رشک کلبه من کعبه و بتخانه می سو ...125شمارهٔ ۲۰۰: دوستان چون شمع امشب جای در مجلس ک ...126شمارهٔ ۲۰۱: رفتند اهل جود در ایام کس نماند 127شمارهٔ ۲۰۲: ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شو ...128شمارهٔ ۲۰۳: مرا ای بی مروت مهربان گردی چه خوا ...129شمارهٔ ۲۰۴: ز من رنجیده یی صیاد هوش من که خوا ...130شمارهٔ ۲۰۵: ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا ...131شمارهٔ ۲۰۶: آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند 132شمارهٔ ۲۰۷: از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود 133شمارهٔ ۲۰۸: به سوی بحر اگر سیلاب اشکم رهنمون ...134شمارهٔ ۲۰۹: رنگینی رخ تو به رعنا نداده اند 135شمارهٔ ۲۱۰: شیرینی لب تو به شکر نداده اند 136شمارهٔ ۲۱۱: آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد ک ...137شمارهٔ ۲۱۲: تسخیر عکس روی تو دل چون هوس کند 138شمارهٔ ۲۱۳: تا به زلف خویش خوبان همنشینم کرده ...139شمارهٔ ۲۱۴: مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه ...140شمارهٔ ۲۱۵: درد و داغ غم ز جان عشقبازان برده ...141شمارهٔ ۲۱۶: اگر در خانه آئینه آن روح روان آید 142شمارهٔ ۲۱۷: قبای لاله گون در بر چو آن سرو روا ...143شمارهٔ ۲۱۸: پیغام چشم من به عزیزان که می برد 144شمارهٔ ۲۱۹: از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بو ...145شمارهٔ ۲۲۰: من دیوانه را ارواح مجنون چون به ی ...146شمارهٔ ۲۲۱: چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل ف ...147شمارهٔ ۲۲۲: ز جا چون سرو اگر از غیرت شمشاد بر ...148شمارهٔ ۲۲۳: تکلم از دهانش گر ز تنگی دیر می ری ...149شمارهٔ ۲۲۴: ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد 150شمارهٔ ۲۲۵: به سوی کلبه ام شامی که آن شمع وصا ...151شمارهٔ ۲۲۶: بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیم ...152شمارهٔ ۲۲۷: غنچه ام خوبان غم خود دلنشینم کرده ...153شمارهٔ ۲۲۸: وقت شد خط پا بر آن گلبرگ تر خواهد ...154شمارهٔ ۲۲۹: چشم او خون دل عاشق دمادم می خورد 155شمارهٔ ۲۳۰: کوه را افغانم آتش در جگر می افگند 156شمارهٔ ۲۳۱: هر کس که زین محیط دم آب می خورد 157شمارهٔ ۲۳۲: به دست سایلان آوازه احسان عصا گرد ...158شمارهٔ ۲۳۳: ز سودای رخت همیان زر گل بر سرم ری ...159شمارهٔ ۲۳۴: دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود 160شمارهٔ ۲۳۵: زلف با خال لبش تلقین ایمان میکند 161شمارهٔ ۲۳۶: شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه ا ...162شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود 163شمارهٔ ۲۳۸: می شود هنگام پیری موی چون عنبر سف ...164شمارهٔ ۲۳۹: ز دل پروانه آهم به لب مأیوس می آی ...165شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود س ...166شمارهٔ ۲۴۱: دل چو از پای فتد دست دعا می گردد 167شمارهٔ ۲۴۲: رخت هستی دل سوی آن جامه گلگون می ...168شمارهٔ ۲۴۳: میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد 169شمارهٔ ۲۴۴: دل چون مطیع گشت چراغ نظر شود 170شمارهٔ ۲۴۵: به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند ...171شمارهٔ ۲۴۶: آنها که تکیه بر کرم کبریا کنند 172شمارهٔ ۲۴۷: جبهه می خواهم که وقف سجده آن پا ش ...173شمارهٔ ۲۴۸: داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد 174شمارهٔ ۲۴۹: شبی که خانه ام از روی یار گلشن بو ...175شمارهٔ ۲۵۰: از رخت آئینه من دامن گلچین شود 176شمارهٔ ۲۵۱: دم صبحی که در میخانه از بهر شراب ...177شمارهٔ ۲۵۲: عالم به چشم مستان چون آب می نماید 178شمارهٔ ۲۵۳: چند روزی در محبت درد می باید کشید 179شمارهٔ ۲۵۴: می پرستی های آن لبهای خندانت چه ش ...180شمارهٔ ۲۵۵: ز چاک سینه دود آه من گلگون برون آ ...181شمارهٔ ۲۵۶: خدای ذات تو را از بلا نگه دارد 182شمارهٔ ۲۵۷: دلم در کوی او رفتست حیرانم که چون ...183شمارهٔ ۲۵۸: در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد 184شمارهٔ ۲۵۹: فلک به قامت پیر خمیده می ماند 185شمارهٔ ۲۶۰: فلک از ناله شبهای من بی تاب می گر ...186شمارهٔ ۲۶۱: بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جن ...187شمارهٔ ۲۶۲: امشب ای مژگان سیه چشمی که بر روی ...188شمارهٔ ۲۶۳: بهند غصه منعم عاقبت محبوس می گردد 189شمارهٔ ۲۶۴: از دل دنیاپرستان ذوق صحبت برده ان ...190شمارهٔ ۲۶۵: به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف ...191شمارهٔ ۲۶۶: خیر بادش می کنم دود از دماغم می ر ...192شمارهٔ ۲۶۷: ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دا ...193شمارهٔ ۲۶۸: جهان پر شهد از لبهای خندان تو می ...194شمارهٔ ۲۶۹: قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شو ...195شمارهٔ ۲۷۰: در رهت چون نقش پا امشب دو چشمم چا ...196شمارهٔ ۲۷۱: دور از آن مژگان مرا دل سوی خنجر م ...197شمارهٔ ۲۷۲: نگه مست تو خون دل احباب خورد 198شمارهٔ ۲۷۳: شنیدم زین دیار آن گل بسر عزم سفر ...199شمارهٔ ۲۷۴: جان ز دنبالش ز جسم ناتوانم می رود 200شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند 201شمارهٔ ۲۷۶: فصل خزان رسید ز گلها اثر نماند 202شمارهٔ ۲۷۷: دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند 203شمارهٔ ۲۷۸: مرغ دلم چو ناله کشیدن هوس کند 204شمارهٔ ۲۷۹: بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد 205شمارهٔ ۲۸۰: سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کر ...206شمارهٔ ۲۸۱: چو بیرون از چمن آن سرو یکتا گرد م ...207شمارهٔ ۲۸۲: گل به گلشن دعویی صاحب کمالی می کن ...208شمارهٔ ۲۸۳: مرا از طوف کویت شکوه ی در دل نمی ...209شمارهٔ ۲۸۴: بی گفتگوی رزق مهیا نمی شود 210شمارهٔ ۲۸۵: دل قمری سرو قد رعنای محمد 211شمارهٔ ۲۸۶: دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد 212شمارهٔ ۲۸۷: رفیق از کف مده دشمن اگر خواهی زبو ...213شمارهٔ ۲۸۸: باغبانی کو که آید گل در آغوشم کند 214شمارهٔ ۲۸۹: با من ز عرضحال زبان در دهان نماند 215شمارهٔ ۲۹۰: در روزگار ما اثری از سخا نماند 216شمارهٔ ۲۹۱: سرمه در چشمی نمی بینم که خاموشم ک ...217شمارهٔ ۲۹۲: نام و نشان به دهر ز اهل کرم نماند 218شمارهٔ ۲۹۳: در عهد ما رواج به اهل هنر نماند 219شمارهٔ ۲۹۴: با یار و دوست شیوه عهد و وفا نمان ...220شمارهٔ ۲۹۵: تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده ...221شمارهٔ ۲۹۶: تهیدستی چو روی آورد طالع واژگون ا ...222شمارهٔ ۲۹۷: ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده ...223شمارهٔ ۲۹۸: ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بو ...224شمارهٔ ۲۹۹: آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد 225شمارهٔ ۳۰۰: فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند 226شمارهٔ ۳۰۱: آمد خزان نسیم گل و یاسمن نماند 227شمارهٔ ۳۰۲: فصل خزان رسید به گلشن صدا نماند 228شمارهٔ ۳۰۳: ساقیا برخیز از طاق طرب مینا فتاد 229شمارهٔ ۳۰۴: نوبهار آمد تماشای گل و سنبل کنید 230شمارهٔ ۳۰۵: نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد 231شمارهٔ ۳۰۶: مگو در انجمن مینا ز دست چرخ دون گ ...232شمارهٔ ۳۰۷: نگاهم بی رخش گردید اشک و غنچه گل ...233شمارهٔ ۳۰۸: مرا هر شب تب هجران آن بدخو بسوزان ...234شمارهٔ ۳۰۹: عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر ک ...235شمارهٔ ۳۱۰: مرا نگاه تو عالی جناب خواهد کرد 236شمارهٔ ۳۱۱: رخ تو رونق گل در نقاب خواهد کرد 237شمارهٔ ۳۱۲: شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید 238شمارهٔ ۳۱۳: صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آی ...239شمارهٔ ۳۱۴: مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد 240شمارهٔ ۳۱۵: نفس سرکش را مسخر عقل پرتدبیر کرد 241شمارهٔ ۳۱۶: ز موج اشک آخر پای در زنجیر خواهم ...242شمارهٔ ۳۱۷: جنت لبالب است ز نام چهار یار 243شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 244شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 245شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...246شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...247شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...248شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...249شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 250شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 251شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...252شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...253شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 254شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 255شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 256شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...257شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 258شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...259شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...260شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...261شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...262شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...263شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...264شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...265شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...266شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...267شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 268شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...269شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 270شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...271شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 272شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...273شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...274شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...275شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...276شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...277شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...278شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 279شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...280شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 281شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...282شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 283شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 284شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 285شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 286شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 287شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...288شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 289شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...290شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 291شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 292شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...293شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...294شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 295شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 296شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...297شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...298شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...299شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 300شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 301شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...302شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...303شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 304شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 305شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...306شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...307شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 308شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...309شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...310شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 311شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...312شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 313شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...314شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...315شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...316شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...317شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...318شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...319شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...320شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...321شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...322شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...323شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 324شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...325شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...326شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...327شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...328شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...329شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 330شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 331شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...332شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 333شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...334شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 335شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...336شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 337شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...338شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 339شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...340شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...341شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 342شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 343شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 344شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 345شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...346شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 347شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 348شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 349شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...350شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...351شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...352شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...353شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...354شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...355شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...356شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...357شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 358شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...359شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...360شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...361شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...362شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 363شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...364شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...365شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...366شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...367شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...368شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 369شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...370شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...371شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 372شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 373شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 374شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 375شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...376شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 377شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 378شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...379شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 380شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...381شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...382شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...383شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...384شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 385شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 386شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 387شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...388شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...389شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...390شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...391شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 392شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...393شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...394شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...395شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...396شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...397شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...398شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...399شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...400شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 401شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...402شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 403شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 404شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 405شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 406شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 407شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 408شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...409شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...410شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 411شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 412شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 413شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 414شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 415شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 416شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 417شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 418شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 419شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 420شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 421شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 422شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 423شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...424شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 425شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 426شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...427شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 428شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...429شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 430شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 431شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...432شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 433شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...434شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...435شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...436شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 437شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 438شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 439شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...440شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 441شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...442شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...443شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 444شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...445شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...446شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...447شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...448شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 449شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...450شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 451شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 452شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 453شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...454شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...455شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 456شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...457شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...458شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...459شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...460شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...461شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...462شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...463شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 464شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 465شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 466شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 467شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 468شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...469شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 470شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 471شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...472شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 473شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 474شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...475شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...476شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 477شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...478شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 479شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 480شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...481شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 482شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 483شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...484شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...485شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ