کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای چشم تو در شوخی سر فتنه دورانها
    خط خوش و رخسارت رشک گل و ریحانها
    از نرگس مخمورت وز زلف پریشانت
    سرمست صفا دلها، آغشته غم جانها
    گفتم که: نکو دانم وصف دهنت، گفتا:
    در قصه جان ماندی، با دعوی عرفانها
    در مسجد و می خانه هر جا که روم بینم
    از درد تو زاریها وز شوق تو افغانها
    گفتی: همه تیر خود بر جان تو اندازم
    ای عهد شکن، باری، کو آنهمه پیمانها؟
    از غایت مشتاقی باشد دل و جانم را
    با جور تو راحتها، با درد تو درمانها
    شوق تو ز جان من گر می طلبی شاید
    چون گنج طلب کردن رسمست رویرانها
    گفتی: دل قاسم را از جور بسوزانم
    دل غرق خجالت شد از کثرت احسانها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha