به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۳۹۸: تو شمع مجلسی در بزم جان باش

790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تو شمع مجلسی در بزم جان باش
بیا، می نوش و میر عاشقان باش
مرنجان دل ز من، استغفرالله!
خطا کردم که گفتم: مهربان باش
خیانت در طریق عشق کفرست
درین ره گر امینی در امان باش
اگر خالص شوی چون زر وگر نه
میان بوتهای امتحان باش
میان مجلس مستان مستور
سبک روحی کن، اما سر گران باش
ترا چون بحر می گوید: بما آی
بسوی بحر چون سیل روان باش
در آخر منزل ما بی نشانیست
در اول نیز، قاسم، بی نشان باش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۹۷: دلی دارم ز سودایش پر آتش 2شمارهٔ ۳۹۸: تو شمع مجلسی در بزم جان باش 3شمارهٔ ۳۹۹: جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش 4شمارهٔ ۴۰۰: خواجه مستست، ببین در سر و در دستا ...5شمارهٔ ۴۰۱: بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت د ...6شمارهٔ ۴۰۲: بنده از دوست سئوالی بصفا کردم دوش 7شمارهٔ ۴۰۳: پهلوی خوانان غزل می خواند دوش 8شمارهٔ ۴۰۴: واردات عاشقان کز عشق می آید بگوش 9شمارهٔ ۴۰۵: باده ام صافست و مطرب صاف و ساقی ص ...10شمارهٔ ۴۰۶: بنادانان مگو سر حقایق 11شمارهٔ ۴۰۷: متمادی شدست یوم فراق 12شمارهٔ ۴۰۸: بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک 13شمارهٔ ۴۰۹: چه بود قصه لیلی درین نشیمن خاک؟14شمارهٔ ۴۱۰: رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه ...15شمارهٔ ۴۱۱: ای زلف و رخت میگون، ای دوست سلام ...16شمارهٔ ۴۱۲: نور ولایت تویی، شاه سلام علیک 17شمارهٔ ۴۱۳: در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ 18شمارهٔ ۴۱۴: از شبستان ازل، تا بامداد آب و گل 19شمارهٔ ۴۱۵: بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال 20شمارهٔ ۴۱۶: بیار، ساقی عشاق، جام مالامال 21شمارهٔ ۴۱۷: خاطرم آشفته و جان در ملال 22شمارهٔ ۴۱۸: ما گنج قدیمیم درین دیر کهن سال 23شمارهٔ ۴۱۹: مقررست و معین، برای اهل کمال 24شمارهٔ ۴۲۰: خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معق ...25شمارهٔ ۴۲۱: این چه حدیثست که کرد آن صنم؟26شمارهٔ ۴۲۲: بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم 27شمارهٔ ۴۲۳: خوش وقت من، که آینه کردار روشنم 28شمارهٔ ۴۲۴: سلطان دلنواز چو باز آمد از کرم 29شمارهٔ ۴۲۵: طلب گاری ز حد بگذشت و ما محروم و ...30شمارهٔ ۴۲۶: نی چو بنالید، بگفتا: نیم 31شمارهٔ ۴۲۷: از ما مپیچ رو، که غریبیم و تلخ کا ...32شمارهٔ ۴۲۸: یک جام بجانی دهد آن ساقی خودکام 33شمارهٔ ۴۲۹: بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم 34شمارهٔ ۴۳۰: دوش آن مه دو هفته دستم گرفت، دستم 35شمارهٔ ۴۳۱: سوی می خانه میکشی دستم 36شمارهٔ ۴۳۲: من از سودای جانان نیم مستم 37شمارهٔ ۴۳۳: اگر بر خاک کویت گرد گردم 38شمارهٔ ۴۳۴: سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم 39شمارهٔ ۴۳۵: دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم 40شمارهٔ ۴۳۶: بدوستی، که ترا نیک دوست می دارم 41شمارهٔ ۴۳۷: دینار نمی خواهم، من عاشق دیدارم 42شمارهٔ ۴۳۸: گر بنالم من از این درد که در دل د ...43شمارهٔ ۴۳۹: منت از دل بصد جان دوست دارم 44شمارهٔ ۴۴۰: نه تنها من خراب و مست یارم 45شمارهٔ ۴۴۱: باده می نوشم و سودای تو در سر دار ...46شمارهٔ ۴۴۲: سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان ...47شمارهٔ ۴۴۳: عاشق یارم، بغیر یار ندارم 48شمارهٔ ۴۴۴: جگر گر مست و دل گر مست و آه آتشین ...49شمارهٔ ۴۴۵: از نایره شوقت در دل شرری دارم 50شمارهٔ ۴۴۶: در ملک وصال او ظل شجری دارم 51شمارهٔ ۴۴۷: چشم گریان و دل زار و نزاری دارم 52شمارهٔ ۴۴۸: عیسی بظهور آمد، من مرده چرا باشم؟53شمارهٔ ۴۴۹: خیالست این که: من بی یار باشم 54شمارهٔ ۴۵۰: ای دوای درد بیماران، سلام علیکم 55شمارهٔ ۴۵۱: بحمدالله من از دردی کشانم 56شمارهٔ ۴۵۲: فقر می گفت که: من خسرو جاویدانم 57شمارهٔ ۴۵۳: من بیچاره سودا زده سرگردانم 58شمارهٔ ۴۵۴: من ز سودای تو سرگشته و سرگردانم 59شمارهٔ ۴۵۵: مشرب عذب مرا هر نفس از خم قدیم 60شمارهٔ ۴۵۶: میان آتش سوزان علم فراخته ایم 61شمارهٔ ۴۵۷: ما در هوای عشق تو سرمست باده ایم 62شمارهٔ ۴۵۸: پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم 63شمارهٔ ۴۵۹: گرنه آنست که جوینده یار آمده ایم؟64شمارهٔ ۴۶۰: مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم 65شمارهٔ ۴۶۱: اقبال عشق بود، که ما مقبل آمدیم 66شمارهٔ ۴۶۲: ما در جهان کون برای تو آمدیم 67شمارهٔ ۴۶۳: این عنایت ازلی بود که ره پرسیدیم 68شمارهٔ ۴۶۴: در مسجد و در کعبه و بت خانه دویدی ...69شمارهٔ ۴۶۵: ما در طلب دوست فراوان بدویدیم 70شمارهٔ ۴۶۶: در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم 71شمارهٔ ۴۶۷: در کعبه و بت خانه بجز یار ندیدیم 72شمارهٔ ۴۶۸: هزاران بحر در دردانه دیدیم 73شمارهٔ ۴۶۹: جانا، بجز از تو کس نداریم 74شمارهٔ ۴۷۰: عمریست که سودای سر زلف تو داریم 75شمارهٔ ۴۷۱: غیر از تو کس دگر نداریم 76شمارهٔ ۴۷۲: ما در دل و جان آتش سودای تو داریم 77شمارهٔ ۴۷۳: ما عاشق و رند و پاکبازیم 78شمارهٔ ۴۷۴: ماییم که چون باده گل رنگ بجوشیم 79شمارهٔ ۴۷۵: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم 80شمارهٔ ۴۷۶: گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم 81شمارهٔ ۴۷۷: لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستان ...82شمارهٔ ۴۷۸: ما و این عشق دل افروز، که جان در ...83شمارهٔ ۴۷۹: ما نه امروزست کز عشق و ولا دم می ...84شمارهٔ ۴۸۰: تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گ ...85شمارهٔ ۴۸۱: چه گویم؟ ای مسلمانان، چه گویم؟86شمارهٔ ۴۸۲: ماه عیانست روی یار چه گویم؟87شمارهٔ ۴۸۳: عجب رعنا و زیبایی، چه گویم؟88شمارهٔ ۴۸۴: من معدن اسرارم، اما بنمی گویم 89شمارهٔ ۴۸۵: این سخن نیست باندازه که من میگویم 90شمارهٔ ۴۸۶: ما سوز عشق را بدو عالم نمیدهیم 91شمارهٔ ۴۸۷: ما عشق یار را بدو عالم نمیدهیم 92شمارهٔ ۴۸۸: بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار تویی ...93شمارهٔ ۴۸۹: بر سر راهم بدید و گفت:«هی سن کیم ...94شمارهٔ ۴۹۰: بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن 95شمارهٔ ۴۹۱: بفضل و رحمت و توفیق ذوالمن 96شمارهٔ ۴۹۲: دوش آن مه دو هفته من با هزار فن 97شمارهٔ ۴۹۳: ساقی جان، لطف فرما کاسه دردی بمن 98شمارهٔ ۴۹۴: سامان عیش نیست درین دار پر فتن 99شمارهٔ ۴۹۵: طالبانی که اسیرند درین حبس بدن 100شمارهٔ ۴۹۶: من بجانان زنده ام، گر باز دانی ای ...101شمارهٔ ۴۹۷: یارم ز در در آمو، وشتن کنید وشتن 102شمارهٔ ۴۹۸: آن ماه مسافر سفری کرد ز کرمان 103شمارهٔ ۴۹۹: ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیا ...104شمارهٔ ۵۰۰: ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام آن شد ...105شمارهٔ ۵۰۱: این چنین مست و معربد بکجا؟ ای دل ...106شمارهٔ ۵۰۲: ای نور دل و دیده وای زبده اعیان 107شمارهٔ ۵۰۳: با هیچ رسید این صفت باده فروشان 108شمارهٔ ۵۰۴: بس عجب طرفه حدیثیست که: آن شاه جه ...109شمارهٔ ۵۰۵: بشنو ز عشق رمزی، حیران مباش، حیرا ...110شمارهٔ ۵۰۶: بقدر جام بود شور و حالت مستان 111شمارهٔ ۵۰۷: بیا، ای یار سودایی، بیا، ای جان س ...112شمارهٔ ۵۰۸: بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان 113شمارهٔ ۵۰۹: تربیت میکند مرا جانان 114شمارهٔ ۵۱۰: تن زنده بجان آمد و جان زنده بجانا ...115شمارهٔ ۵۱۱: جانم بلب رسید ز غم، ساقی، الامان 116شمارهٔ ۵۱۲: چندان که گفتم: خاطر مرنجان 117شمارهٔ ۵۱۳: حیات تن ز جان آمد، حیات جان ز جان ...118شمارهٔ ۵۱۴: خبری دهید جان را، که ز دوست چیست ...119شمارهٔ ۵۱۵: دل با تو نظر دارد، اما نظری پنهان 120شمارهٔ ۵۱۶: دوست در مجلسست و جان در جان 121شمارهٔ ۵۱۷: ز خوبان عربده خوش باشد، ای جان 122شمارهٔ ۵۱۸: ساقی چو تو باشی، همه جا باده پرست ...123شمارهٔ ۵۱۹: سرگشته ایم و حیران در کوی مهرورزا ...124شمارهٔ ۵۲۰: عشق و معشوق و عاشق حیران 125شمارهٔ ۵۲۱: «فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستا ...126شمارهٔ ۵۲۲: «کن فکان » جان را خبر گوید ز «کان ...127شمارهٔ ۵۲۳: «کل یوم هو فی شان » چه نشانست و چ ...128شمارهٔ ۵۲۴: «کل یوم هو فی شان » ز چه کردند بی ...129شمارهٔ ۵۲۵: گر ره بتو هست، چیست فرمان؟130شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیرا ...131شمارهٔ ۵۲۷: گفت حق: «کل من علیها فان »132شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان 133شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان 134شمارهٔ ۵۳۰: میان باطن جانی و جان تویی، ای جان 135شمارهٔ ۵۳۱: همه بودند که گفتند بپیدا و نهان 136شمارهٔ ۵۳۲: همه جا اوست شاه جاویدان 137شمارهٔ ۵۳۳: جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان 138شمارهٔ ۵۳۴: یار همان، درد همان، دل همان 139شمارهٔ ۵۳۵: «حصل ما فی الصدور» لذت جان یافتن 140شمارهٔ ۵۳۶: در دل از شوق تو شوریست که نتوان گ ...141شمارهٔ ۵۳۷: چه باشد شیوه عاشق؟ بمعشوقان نظر ک ...142شمارهٔ ۵۳۸: مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کر ...143شمارهٔ ۵۳۹: خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن 144شمارهٔ ۵۴۰: نیم مستان ترا سرگشته چون پرگار کن 145شمارهٔ ۵۴۱: بیتی همی سرایم و زاریست کار من 146شمارهٔ ۵۴۲: ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من 147شمارهٔ ۵۴۳: بسامان آمد احوال دل من 148شمارهٔ ۵۴۴: بسودایت سرشت آب و گل من 149شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...150شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 151شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 152شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 153شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 154شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 155شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...156شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 157شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 158شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟159شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 160شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 161شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 162شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 163شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...164شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 165شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 166شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...167شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 168شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...169شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...170شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...171شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 172شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...173شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 174شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 175شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...176شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »177شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 178شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 179شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 180شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟181شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 182شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 183شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 184شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 185شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...186شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...187شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 188شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...189شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 190شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...191شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 192شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 193شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 194شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 195شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...196شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...197شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 198شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 199شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 200شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...201شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 202شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 203شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...204شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 205شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 206شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 207شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 208شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...209شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 210شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 211شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 212شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 213شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 214شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 215شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 216شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 217شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 218شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 219شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 220شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 221شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 222شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 223شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...224شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...225شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 226شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 227شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 228شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...229شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...230شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 231شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 232شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 233شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 234شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...235شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 236شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟237شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟238شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 239شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...240شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 241شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 242شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟243شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 244شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 245شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...246شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 247شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 248شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 249شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 250شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 251شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 252شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 253شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...254شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 255شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...256شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟257شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 258شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 259شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 260شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...261شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 262شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 263شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 264شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 265شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 266شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...267شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...268شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...269شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 270شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 271شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...272شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :273شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 274شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 275شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 276شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 277شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 278شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟279شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 280شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 281شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 282شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 283شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 284شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 285شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 286شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...287شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ