کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش بر اوج لا مکان خیمه اصطفا زدم
    نوبت ملک لم یزل بر در کبریا زدم
    داد خدای ذوالمنن جان مرا مئی کزو
    برمه و خور ز نور آن شعشعه صفا زدم
    خلعت جود یافتم، بار ودود یافتم
    پیرهن وجود را پیش رخش قبا زدم
    دوست چو غمگسار شد، دل ز جهان کنار شد
    روی بروی یار شد، بر دوجهان قفا زدم
    شکر، که یافتم عیان، دل ز برای امتحان
    نقد صفات جان و دل بر محک و لا زدم
    چون که رسید از آن عطا جان و دلم بمنتها
    از جذبات ارتقا لاف بمنتها زدم
    گفت که: قاسمی ترا، کس نشناخت غیر ما
    از غلبات شکر او نعره «قل کفی » زدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha