به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون

950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل آشفته دارم، چشم پر خون
تنم عورست و جانم گنج قارون
بجانان آشنا شو، تا ببینی
میان گنج جان گنج فریدون
ز عالم فتنه برخیزد بیک بار
چو بر دوش افگنی آن زلف میگون
دلم آشفته گردد، عقل حیران
بدامانم بریزد اشک گلگون
مراد عاشقان آن روی نیکوست
که هرچند روز افزون روزی افزون
کسی کو مست آن دیدار باشد
چه جای باده نابست و افیون؟
دعای قاسمی دیدار یارست
بتشریف اجابت باد مقرون!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 2شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 3شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 4شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 5شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 6شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...7شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 8شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 9شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟10شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 11شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 12شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 13شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 14شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...15شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 16شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 17شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...18شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 19شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...20شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...21شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...22شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 23شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...24شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 25شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 26شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...27شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »28شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 29شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 30شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 31شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟32شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 33شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 34شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 35شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 36شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...37شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...38شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 39شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...40شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 41شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...42شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 43شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 44شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 45شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 46شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...47شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...48شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 49شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 50شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 51شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...52شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 53شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 54شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...55شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 56شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 57شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 58شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 59شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...60شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 61شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 62شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 63شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 64شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 65شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 66شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 67شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 68شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 69شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 70شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 71شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 72شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 73شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 74شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...75شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...76شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 77شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 78شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 79شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...80شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...81شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 82شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 83شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 84شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 85شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...86شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 87شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟88شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟89شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 90شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...91شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 92شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 93شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟94شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 95شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 96شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...97شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 98شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 99شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 100شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 101شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 102شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 103شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 104شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...105شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 106شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...107شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟108شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 109شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 110شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 111شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...112شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 113شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 114شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 115شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 116شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 117شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...118شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...119شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...120شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 121شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 122شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...123شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :124شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 125شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 126شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 127شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 128شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 129شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟130شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 131شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 132شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 133شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 134شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 135شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 136شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 137شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...138شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ