کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای کوس کبریای تو در لامکان زده
    وی آتش هوای تو در ملک جان زده
    عشقت بغیرت آمده و قهرمان شده
    آتش میان خرمن صاحبدلان زده
    حیران شد از لوامع اشراق آن جمال
    عقلی که در صفات تو لاف بیان زده
    رویت ز لمعه پیشرو کاروان شده
    چشمت بغمزه ای ره صد کاروان زده
    یک نعره زد ز شوق دلم، تیر غمزه خورد
    زان پس هزار نعره بامید آن زده
    هر روز درد و سوز دلم را زیاده کن
    تا در طریق عشق نباشم زیان زده
    برخاسته ز فکر جهان جان قاسمی
    تا از شراب شوق تو رطل گران زده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha