به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی

790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی
که مولی را نبیند غیر مولی
حقیقت گر تنزل کرد در عشق
بصورت ملتبس شد حرف معنی
بصورت گر ز معنی باز مانی
بتره داده باشی من و سلوی
«علی الله » از حجاب ملک صورت
تبرا از سجود لات و عزی
اسیر درد تو شیرین و خسرو
غلام عشق تو مجنون و لیلی
سراسر غرق دریای حیاتست
ز انوار تجلی جان موسی
بجان قاسمی کز نور قاسم
ندارد هیچ حاصل چشم اعمی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...2شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 3شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 4شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 5شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 6شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...7شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 8شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 9شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 10شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 11شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 12شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 13شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 14شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 15شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 16شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 17شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 18شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 19شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 20شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 21شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...22شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...23شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 24شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 25شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 26شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...27شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...28شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 29شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 30شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 31شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 32شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...33شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 34شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟35شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟36شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 37شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...38شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 39شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 40شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟41شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 42شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 43شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...44شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 45شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 46شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 47شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 48شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 49شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 50شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 51شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...52شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 53شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...54شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟55شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 56شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 57شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 58شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...59شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 60شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 61شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 62شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 63شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 64شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...65شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...66شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...67شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 68شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 69شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...70شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :71شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 72شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 73شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 74شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 75شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 76شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟77شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 78شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 79شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 80شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 81شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 82شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 83شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 84شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...85شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ