به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی

750عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی
هر دکانی را نسیم مشک تاتار آمدی
گر حجابی در میان بنده و حق نیستی
قسمت ارباب ظن کی محض پندار آمدی
از تجلی هدایت گر نبودی پرتوی
جمله اعیان جهان در عقد زنار آمدی
گر نبودی سر جانان تعبیه در تعبیه
«لن ترانی » در حقیقت عین دیدار آمدی
پرتو رویش اگر در چین و ما چین سر زدی
کافر صد ساله در تسلیم و اقرار آمدی
گر عنایت را ظهوری بیشتر بودی از آن
زمره اشرار در اطوار ابرار آمدی
کوه سنگین گر ز درد قاسمی واقف شدی
کوه را دل خون شدی با ناله زار آمدی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 2شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 3شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 4شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 5شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 6شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 7شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 8شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 9شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 10شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...11شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...12شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 13شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 14شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 15شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...16شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...17شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 18شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 19شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 20شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 21شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...22شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 23شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟24شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟25شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 26شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...27شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 28شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 29شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟30شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 31شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 32شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...33شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 34شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 35شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 36شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 37شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 38شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 39شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 40شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...41شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 42شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...43شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟44شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 45شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 46شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 47شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...48شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 49شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 50شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 51شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 52شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 53شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...54شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...55شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...56شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 57شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 58شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...59شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :60شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 61شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 62شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 63شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 64شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 65شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟66شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 67شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 68شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 69شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 70شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 71شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 72شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 73شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...74شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ