به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخته

930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای خیالت عقل کل را در گمان انداخته
نقش فیض لامکان اندر مکان انداخته
گفته راز خویشتن در کاروان عاشقان
زین حکایت شورشی در کاروان انداخته
عشق دیوانه دلم را برده از دین تا بدیر
های و هویی در میان عاشقان انداخته
راز خود را فاش کرده از زبان این و آن
تهمتی در گردن پیر مغان انداخته
زلف زیبای تو آن ساعت که بر روی اوفتاد
عکس سنبل بین میان ارغوان انداخته
یک سخن از زلف خود فرموده با باد صبا
فتنه ای اندر میان شب روان انداخته
قاسمی بشنید از ذوق وصالت شمه ای
زین بشارتها کله بر آسمان انداخته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...2شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...3شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 4شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...5شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 6شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...7شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 8شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 9شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 10شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 11شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...12شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...13شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 14شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 15شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 16شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...17شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 18شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 19شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...20شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 21شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 22شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 23شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 24شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...25شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 26شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 27شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 28شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 29شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 30شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 31شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 32شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 33شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 34شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 35شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 36شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 37شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 38شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 39شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...40شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...41شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 42شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 43شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 44شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...45شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...46شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 47شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 48شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 49شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 50شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...51شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 52شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟53شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟54شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 55شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...56شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 57شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 58شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟59شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 60شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 61شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...62شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 63شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 64شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 65شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 66شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 67شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 68شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 69شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...70شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 71شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...72شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟73شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 74شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 75شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 76شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...77شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 78شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 79شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 80شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 81شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 82شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...83شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...84شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...85شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 86شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 87شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...88شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :89شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 90شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 91شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 92شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 93شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 94شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟95شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 96شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 97شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 98شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 99شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 100شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 101شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 102شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...103شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ