بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه
ماییم در زمانه دلی و هزار آه
ای پادشاه حسن، که دلها گدای تست
دلها نگاه دار، که اینست شاهراه
سودای چشم مست تو در حد ما نبود
دل بر امید آن کرم افتاد در گناه
از پا فتاده ام من درویش، دست گیر
ای رهنمای دل، بکجا آورم پناه؟
روی تو مصحفیست ز آیات دلبری
«قد فاز من رآه و طوبی لمن تلاه »
سرمایه سعادت جاوید عاشقیست
«یا معشرالسعاده، حیوا علی الصلاه »
بی روی تو، که مردم چشم زمانه است
در چشم قاسمست جهان سربسر سیاه