به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قاسم انوار

قاسم انوارغزل هاشمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون

950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جگر گرمست و آهم سرد و دل خون
خرد آشفته و جان مست و مجنون
بدور دوست خوش حالیم و فارغ
ز ملک خسرو و گنج فریدون
بهرجا در جهان جان و دلی هست
بران زلف پریشانست مفتون
ز حضرت قابلیت جوی و دانش
که هرچند روز افزون روزی افزون
از آن زاهد نگوید قصه عشق
که ابله را نباشد طبع موزون
شدم در وصف او حیران، چه گویم؟
که هر دم جلوه ای دارد دگرگون
همیشه جان قاسم میل دارد
بدان زلف سیاه و چشم میگون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴۵: عید و بر قندان تویی، ای جان جان ج ...2شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون 3شمارهٔ ۵۴۷: دل آشفته دارم، چشم پر خون 4شمارهٔ ۵۴۸: ما را هوای باده نابست در درون 5شمارهٔ ۵۴۹: از عیان گر واقفی، بگذر ز عین 6شمارهٔ ۵۵۰: الا! ای نفس، خودکامی و خودبین 7شمارهٔ ۵۵۱: ای یار، ندانم که چه رسمست و چه آی ...8شمارهٔ ۵۵۲: بجان آمد ز هجران جان مسکین 9شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین 10شمارهٔ ۵۵۴: جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟11شمارهٔ ۵۵۵: «حمدلله » گفت رب العالمین 12شمارهٔ ۵۵۶: گفت: نور آسمانست و زمین 13شمارهٔ ۵۵۷: ما داغ آرزوی تو داریم بر جبین 14شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین 15شمارهٔ ۵۵۹: هله! ای ساقی جانها، بده آن باده ر ...16شمارهٔ ۵۶۰: ای دل و جانت بهواها گرو 17شمارهٔ ۵۶۱: باده کهنه گیر و شیشه نو 18شمارهٔ ۵۶۲: ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را ...19شمارهٔ ۵۶۳: تو محیطی و دیگران همه جو 20شمارهٔ ۵۶۴: چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عم ...21شمارهٔ ۵۶۵: زان نکهت مشکین،که همی آید از آن س ...22شمارهٔ ۵۶۶: «ستر الله علینا» چه علالاست درین ...23شمارهٔ ۵۶۷: دل شوریده را تمنا تو 24شمارهٔ ۵۶۸: ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم ...25شمارهٔ ۵۶۹: از لعل یار اگر شکری یافتی بگو 26شمارهٔ ۵۷۰: پیش ما قصه جام و جم و جمشید مگو 27شمارهٔ ۵۷۱: «الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ...28شمارهٔ ۵۷۲: «کان الله » گفت و «کان الله له »29شمارهٔ ۵۷۳: ای آفتاب روی ترا پرده دار ماه 30شمارهٔ ۵۷۴: بر بیدلان گذشت و نکرد اینطرف نگاه 31شمارهٔ ۵۷۵: پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه 32شمارهٔ ۵۷۶: «عز من قائل » چه گفت اله؟33شمارهٔ ۵۷۷: گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه 34شمارهٔ ۵۷۸: مرا یاریست، اندر گاه و بیگاه 35شمارهٔ ۵۷۹: در میان همه خوبان بت ما از همه به 36شمارهٔ ۵۸۰: آتش عشق تو شوری در جهان انداخته 37شمارهٔ ۵۸۱: ای آتش سودای تو در کن فکان انداخت ...38شمارهٔ ۵۸۲: ای خیالت عقل کل را در گمان انداخت ...39شمارهٔ ۵۸۳: ای کمالت نعت عزت در جهان انداخته 40شمارهٔ ۵۸۴: روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تا ...41شمارهٔ ۵۸۵: ای کوس کبریای تو در لامکان زده 42شمارهٔ ۵۸۶: هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن د ...43شمارهٔ ۵۸۷: ساقیا، عذر مگو، باده بسر مستان ده 44شمارهٔ ۵۸۸: گرم از طالع فرخ رخ جانان شود دیده 45شمارهٔ ۵۸۹: گر تو از مستان عشقی در وله 46شمارهٔ ۵۹۰: بجانان زنده ام، الحمدلله 47شمارهٔ ۵۹۱: از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خا ...48شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فر ...49شمارهٔ ۵۹۳: پر گشت جهان از می گل رنگ مغانه 50شمارهٔ ۵۹۴: مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه 51شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه 52شمارهٔ ۵۹۶: آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه ...53شمارهٔ ۵۹۷: تا گرد ماه سنبل مشکین نهاده ای 54شمارهٔ ۵۹۸: همه لذت، همه شهوت، همگی رد شده ای 55شمارهٔ ۵۹۹: این شناسی که: از آن شهر و دیار آم ...56شمارهٔ ۶۰۰: خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی 57شمارهٔ ۶۰۱: «هدی للمتقین » گفتند: یعنی 58شمارهٔ ۶۰۲: هر لحظه مرا میرسد انوار تجلی 59شمارهٔ ۶۰۳: بجان تو، که خمارم بغایت، ای چلبی 60شمارهٔ ۶۰۴: دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرت ...61شمارهٔ ۶۰۵: با یاد خدا باش، بهر جای که هستی 62شمارهٔ ۶۰۶: چو با تست مقصود، هرجا که هستی 63شمارهٔ ۶۰۷: چه ذوق نیستی یابی؟ که هستی 64شمارهٔ ۶۰۸: السلام علیک، یا سندی 65شمارهٔ ۶۰۹: ای دل عشاق را بروی تو شادی 66شمارهٔ ۶۱۰: دلم از غصه هجران تو دارد دردی 67شمارهٔ ۶۱۱: گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی 68شمارهٔ ۶۱۲: گر نسیم رحمتی از کوی جانان آمدی 69شمارهٔ ۶۱۳: فرودی باشد و ننگ و جودی 70شمارهٔ ۶۱۴: گر جان بهوای تو گرفتار نبودی 71شمارهٔ ۶۱۵: جان نوروز و جان صد عیدی 72شمارهٔ ۶۱۶: ای آفتاب روی ترا ماه مشتری 73شمارهٔ ۶۱۷: ای عشق دل فروز، که شاه مظفری 74شمارهٔ ۶۱۸: وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری 75شمارهٔ ۶۱۹: مرا از پرتو روی تو هر لمعه است دی ...76شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا دار ...77شمارهٔ ۶۲۱: روی دل را بسوی جان داری 78شمارهٔ ۶۲۲: حکایتی دو سه دارم، بشرط دستوری 79شمارهٔ ۶۲۳: ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری 80شمارهٔ ۶۲۴: شب عیدست و ما عاشق، چه گویم قصه د ...81شمارهٔ ۶۲۵: من قبله بدل کردم، تا کی بود این ک ...82شمارهٔ ۶۲۶: میسرت نشود عاشقی و مستوری 83شمارهٔ ۶۲۷: نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری 84شمارهٔ ۶۲۸: گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری 85شمارهٔ ۶۲۹: اگر ز مصر جهانی و گر ز تبریزی 86شمارهٔ ۶۳۰: تو همچو عقل شریفی و همچو روح عزیز ...87شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی 88شمارهٔ ۶۳۲: من عشقم و عشق من چه پرسی؟89شمارهٔ ۶۳۳: دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟90شمارهٔ ۶۳۴: زمانی یار شو، گر یار باشی 91شمارهٔ ۶۳۵: چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه ...92شمارهٔ ۶۳۶: امروز بجد دارم با تو سر دشنامی 93شمارهٔ ۶۳۷: ای قطب جامی، شاه انامی 94شمارهٔ ۶۳۸: ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟95شمارهٔ ۶۳۹: زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی 96شمارهٔ ۶۴۰: گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی 97شمارهٔ ۶۴۱: هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه ن ...98شمارهٔ ۶۴۲: پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی 99شمارهٔ ۶۴۳: سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی 100شمارهٔ ۶۴۴: سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی 101شمارهٔ ۶۴۵: گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی 102شمارهٔ ۶۴۶: ای آتش سودای تو در جان جهانی 103شمارهٔ ۶۴۷: ای خواجه، جمالست و جهانست و جوانی 104شمارهٔ ۶۴۸: با روی دل فروزت عیشیست جاودانی 105شمارهٔ ۶۴۹: بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی ...106شمارهٔ ۶۵۰: بدرویشی دلی گر بود و جانی 107شمارهٔ ۶۵۱: بیابان را بپیمودی، ولیکن بس ویاوا ...108شمارهٔ ۶۵۲: تا بکی شیوه تقلید و ره آسانی؟109شمارهٔ ۶۵۳: تو جام جمی، اما در جام نمیدانی 110شمارهٔ ۶۵۴: تو محبوب جانی و جان جهانی 111شمارهٔ ۶۵۵: تو مرهم دل ریشی و راحت جانی 112شمارهٔ ۶۵۶: جراحات دلم را تازه کرد آن یار روح ...113شمارهٔ ۶۵۷: جراحت دل من تازه کرد دلبر جانی 114شمارهٔ ۶۵۸: خوشدل شدم که دادم دل را بدلستانی 115شمارهٔ ۶۵۹: ز نور روی تو پیداست سر سبع مثانی 116شمارهٔ ۶۶۰: صلای کافری و غارت مسلمانی 117شمارهٔ ۶۶۱: فداک عقلی و روحی، که راحت جانی 118شمارهٔ ۶۶۲: هله ای دوست، چه گویم؟ که تو محبوب ...119شمارهٔ ۶۶۳: هله! ای ماه وفاپیشه، که محبوب جها ...120شمارهٔ ۶۶۴: هله! ای یار گرانمایه،سبک روح جهان ...121شمارهٔ ۶۶۵: روسیه را، گر ببینی، رد کنی 122شمارهٔ ۶۶۶: تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی 123شمارهٔ ۶۶۷: هله! ای عشق کهن سال، که هر روز نو ...124شمارهٔ ۶۶۸: یار میگوید ببانگ پهلوی :125شمارهٔ ۶۶۹: سخن در سر عاشق کمترک گوی 126شمارهٔ ۶۷۰: مسئله مشکل و آسان توی 127شمارهٔ ۶۷۱: در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی 128شمارهٔ ۶۷۲: بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی 129شمارهٔ ۶۷۳: اگر در طاعتی، گر در گناهی 130شمارهٔ ۶۷۴: تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟131شمارهٔ ۶۷۵: تو نور یقین آمدی و رهبر راهی 132شمارهٔ ۶۷۶: در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی 133شمارهٔ ۶۷۷: درمانده ام از غم جدایی 134شمارهٔ ۶۷۸: دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی 135شمارهٔ ۶۷۹: زلف را شانه زن، که رعنایی 136شمارهٔ ۶۸۰: سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی 137شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی 138شمارهٔ ۶۸۲: چو زنان،مباش قانع،ز جهان برنگ و ب ...139شمارهٔ ۶۸۳: هله! عاشقان، که راهست بهو،زنید هو ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ