قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۶: جگر گرمست و آهم سرد و دل خون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جگر گرمست و آهم سرد و دل خون خرد آشفته و جان مست و مجنون بدور دوست خوش حالیم و فارغ ز ملک خسرو و گنج فریدون بهرجا در جهان جان و دلی هست بران زلف پریشانست مفتون ز حضرت قابلیت جوی و دانش که هرچند روز افزون روزی افزون از آن زاهد نگوید قصه عشق که ابله را نباشد طبع موزون شدم در وصف او حیران، چه گویم؟ که هر دم جلوه ای دارد دگرگون همیشه جان قاسم میل دارد بدان زلف سیاه و چشم میگون قاسم انوار