کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در دل از شوق تو شوریست که نتوان گفتن
    با خیال تو حضوریست که نتوان گفتن
    با وجود سر کویت هوس حور و قصور
    هر کراهست قصوریست که نتوان گفتن
    گرچه از عالم و از خود خبرم نیست، ولی
    در دل از دوست شعوریست که نتوان گفتن
    پیش ما قصه اغیار مگویید، که یار
    در ره عشق غیوریست که نتوان گفتن
    عشق عارست درین دور و تسلسل ناموس
    آه ازین قصه، که زوریست که نتوان گفتن
    شادم از دولت وصل تو ولیکن چه کنم؟
    در دل از هجر نفوریست که نتوان گفتن
    می رسد تیر ملامت ز چپ و راست ولی
    قاسم خسته صبوریست که نتوان گفتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha